آسمان قلب من بارانی است
ناله ای درون این دلم زندانی است
خنده ای-شور و شوقی به چهره ام پیدا نیست
حسی از دور به من می گوید
شعر امروز شعر پایانی است


بی قرار و دلتنگ و مست خواب
زیر نور نقره ای رنگ این مهتاب
عاجزانه دلم به او گوید
ای که رفته ای ز پیشمان امروز
تو تمام مانده ها را دریاب


لحظه هایم پر از حضور تو
بوی تو در هوای خانه پیچیده
چشم من بی دریغ می بارد
از زمانی که رفتنت را فهمیده


یاد تو پرنده می ماند
آشیانی درون سینه ام دارد
ای پرنده ی عزیز قلب من
باز سوی خانه ی خودت برگرد


تقدیم به عشقم در یاد عموهای از دست رفته اش
تقدیم به همه ی انان که عزیزی را از دست دادند

به به
دوستان با ذوق و جدید
امیدوارم همیشه و در تمام طول زندگی همینجوری با ذوق بمونین
یادش بخیر یه روزایی ما هم یه ذوقایی داشتیم هییییی

داداش همه ذوق و احساس دارن
من همچی زیادم جدید نیستم
مرسی از هر دوتون

پس معلوم شد رسا جدید امده نه علیرضا