ماجرای سربازی رفتن خانوم‌ها!! (طنز) Hitskin_logo Hitskin.com

هذه مُجرَّد مُعاينة لتصميم تم اختياره من موقع Hitskin.com
تنصيب التصميم في منتداكالرجوع الى صفحة بيانات التصميم

جوان ايراني
هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.

جوان ايراني


 
الرئيسيةPortalأحدث الصورجستجوثبت نامورود
تيم مديريت سايت لحظات دلنشين توام با شادكامي را برايتان آرزومند است
به چشمانت بیاموز که هر کس لیاقت دیدن ندارد...
اگر مشکلات را رها کنی هرگز راه حلی برای آنها نخواهی یافت
کاش میشد سکوت را جایگزین دروغ کرد
خوشبخت ترين فرد كسي است كه بيش از همه سعي كند ديگران را خوشبخت سازد.. اشو زرتشت
کاش در کتاب قطور زندگی سطری باشیم ماندنی نه حاشیه ای از یاد رفتنی
خدایا من در کلبه فقیرانه خود چیزی را دارم که تو در عرش کبریایی خود نداری من چون تو خدایی دارم وتوچون خود نداری
بدبختي تنها در باغچه اي که خودت کاشته اي مي رويد
هوس بازان کسی را که زیبا می بینند دوست دارند اما عاشقان کسی را که دوست دارند زیبا می بینند
اي دوست به راه دوست جان بايد داد در راه محبت امتحان بايد داد تنها نبود شرط محبت گفتن يك مرتبه هم عمل نشان بايدداد
من نه عاشق هستم نه محتاج نگاهي كه بلغزد بر من من خودم هستم و يك حس غريب كه به صد عشقو هوس مي ارزد
خداوند بی نهایت است...اما به قدر نیاز تو فرود می آید،به قدر آرزوی تو گسترده می شود و به قدر ایمان تو کارگشاست(ملاصدرا)
زندگی دو چهره بیشتر ندارد یا بر بازیت میگیرد یا بر بازیش میگیری انتخاب با توست
در این زمانه که شرط حیات نیرنگ است دلم برای دوستان بی ریا تنگ است
برای خندیدن منتظر خوش بختی نباش شاید خوش بختی منتظر خندیدن توست

 

 ماجرای سربازی رفتن خانوم‌ها!! (طنز)

اذهب الى الأسفل 
5 مشترك
نويسندهپيام
baran
.
.
baran


تعداد پستها : 401

امتياز كاربر : 1005

تاريخ عضويت : 2010-01-18

جنسيت : انثى

متولد : 1991-04-15

سن : 33


ساير موارد
نوع گوشي همراه: ال جي ال جي
حالت من: عاشق عاشق
جوايز اخذ شده:

ماجرای سربازی رفتن خانوم‌ها!! (طنز) Empty
پستعنوان: ماجرای سربازی رفتن خانوم‌ها!! (طنز)   ماجرای سربازی رفتن خانوم‌ها!! (طنز) Empty2010-03-08, 07:22

صبحگاه:
فرمانده: پس این سربازه‌ها (بجای واژه سرباز برای خانمها باید بگوییم سربازه !) کجان؟
معاون: قربان همه تا صبح بیدار بودن داشتن غیبت میکردن

ساعت 10 صبح همه بیدار میشوند...
سلام سارا جان
سلام نازنین، صبحت بخیر
عزیزم صبح قشنگ تو هم بخیر
سلام نرگس
سلام معصومه جان
ماندانا جون، وای از خواب بیدار میشی چه ناز میشی...

صبحانه:
وا... آقای فرمانده، عسل ندارید؟
چرا کره بو میده؟
بچه‌ها، من این نون رو نمیتونم بخورم، دلم نفع میکنه
آقای فرمانده، پنیر کاله نداری؟ من واسه پوستم باید پنیر کاله بخورم

بعد از صبحانه، نرمش صبحگاه (دیگه تقریبا شده ظهرگاه)
فرمانده: همه سینه خیز، دور پادگان. باید جریمه امروز صبح رو بدید
وا نه، لباسامون خاکی میشه ...
آره، تازه پاره هم میشه ...
وای وای خاک میره تو دهنمون ...
من پسر خواهرم انگلیسه میگه اونجا ...

ناهار
این چیه؟ شوره
تازه، ادویه هم کم داره
فکر کنم سبزی اش نپخته باشه
من که نمی‌خورم، دل درد میگیرم
من هم همینطور چون جوش میزنم
فرمانده: پس بفرمایید خودتون آشپزی کنید!
بله؟ مگه ما اینجا آشپزیم؟ مگه ما کلفتیم؟
برو خودت غذا درست کن
والا، من توخونه واسه شوهرم غذا درست نمی‌کنم، حالا واسه تو ...
چون کسی گرسنه نبود و همه تازه صبحانه خورده بودند، کسی ناهار نخورد

بعد از ناهار
فرمانده: کجان اینا؟
معاون: رفتن حمام
فرمانده با لگد درب حمام را باز میکنید و داد میکشد، اما صدای داد او در میان جیغ سربازه‌ها گم میشود...
هوووو.... بی شعور
مگه خودت خواهر مادر نداری...
بی آبرو گمشو بیرون...
وای نامحرم...
کثافت حمال...
(کل خانم ها به فرمانده فحش میدهند اما او همچنان با لبخندی بر لب و چشمانی گشاده ایستاده است!)

بعد از ظهر
فرمانده: چیه؟ چرا همه نشستید؟
یه دقیقه اجازه بده، خب فریبا جان تو چی میخوری؟
جوجه بدون برنج
رژیمی عزیزم؟
آره، راستی ماست موسیر هم اگه داره بده میخوام شب ماسک بزنم.

شب در آسایشگاه
یک خانم بدو بدو میاد پیش فرمانده و ناز و عشوه میگه: جناب فرمانده، از دست ما ناراحتین؟
فرمانده: بله بسیار زیاد!
خب حالا واسه اینکه دوباره دوست بشیم بیایید تو آسایشگاه داره سریال فرار از زندان رو نشون میده، همه با هم ببینیم
فرمانده: برید بخوابید!! الان وقت خوابه!!

فرمانده میره تو آسایشگاه:
وا...عجب بی شعوری هستی ها، در بزن بعد بیا تو
راست میگه دیگه، یه یااللهی چیزی بگو
فرمانده: بلندشید برید بخوابید!
همه غرغر کنان رفتند جز 2 نفر که روبرو هم نشسته اند
فرمانده: ببینم چیکار میکنید؟
واستا ناخونای پای مهشید جون لاکش تموم بشه بعد میریم.
آره فری جون؛ صبر کن این یکی پام مونده
فرمانده: به من میگی فری؟؟ سرباز! بندازش انفرادی.
سرباز: آخه گناه داره، طفلکی
مهشید: ما اومدیم سربازی یا زندان! عجبا!
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
http://www.baranebahari1.blogfa.com
joline
.
.
joline


تعداد پستها : 880

امتياز كاربر : 1928

تاريخ عضويت : 2010-02-12

جنسيت : انثى

متولد : 1993-03-11

سن : 31

شهر : تهران


ساير موارد
نوع گوشي همراه: نوكيا نوكيا
حالت من: شاد شاد
جوايز اخذ شده: بهترين ارسال كننده بهترين ارسال كننده

ماجرای سربازی رفتن خانوم‌ها!! (طنز) Empty
پستعنوان: رد: ماجرای سربازی رفتن خانوم‌ها!! (طنز)   ماجرای سربازی رفتن خانوم‌ها!! (طنز) Empty2010-03-08, 08:57

خیلی ممنون باران جان قشنگ بود
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
میترا
بازرس
بازرس
میترا


تعداد پستها : 1173

امتياز كاربر : 3049

تاريخ عضويت : 2009-12-21


ساير موارد
نوع گوشي همراه:
حالت من: مهربون مهربون
جوايز اخذ شده: بهترين كاربر بهترين كاربر

ماجرای سربازی رفتن خانوم‌ها!! (طنز) Empty
پستعنوان: رد: ماجرای سربازی رفتن خانوم‌ها!! (طنز)   ماجرای سربازی رفتن خانوم‌ها!! (طنز) Empty2010-03-08, 09:05

برای همین سربازی برای خانمها لغو شد ماجرای سربازی رفتن خانوم‌ها!! (طنز) 383444
خیلی جالب بود ماجرای سربازی رفتن خانوم‌ها!! (طنز) 717503
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
baran
.
.
baran


تعداد پستها : 401

امتياز كاربر : 1005

تاريخ عضويت : 2010-01-18

جنسيت : انثى

متولد : 1991-04-15

سن : 33


ساير موارد
نوع گوشي همراه: ال جي ال جي
حالت من: عاشق عاشق
جوايز اخذ شده:

ماجرای سربازی رفتن خانوم‌ها!! (طنز) Empty
پستعنوان: رد: ماجرای سربازی رفتن خانوم‌ها!! (طنز)   ماجرای سربازی رفتن خانوم‌ها!! (طنز) Empty2010-03-08, 11:23

خواهش ميكنم
قابلي نداشت
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
http://www.baranebahari1.blogfa.com
sara
.
.
sara


تعداد پستها : 285

امتياز كاربر : 553

تاريخ عضويت : 2009-10-25

جنسيت : ذكر


ساير موارد
نوع گوشي همراه:
حالت من: مهربون مهربون
جوايز اخذ شده:

ماجرای سربازی رفتن خانوم‌ها!! (طنز) Empty
پستعنوان: رد: ماجرای سربازی رفتن خانوم‌ها!! (طنز)   ماجرای سربازی رفتن خانوم‌ها!! (طنز) Empty2010-03-08, 13:07

ماجرای سربازی رفتن خانوم‌ها!! (طنز) 341893 man ke fek konam sarbaziyo kheili dos dashte basham age boda !!! kheili khosh migzash faghat mikhandidimo maskhare bazi mikardimo koli hal mikardim ماجرای سربازی رفتن خانوم‌ها!! (طنز) 341893
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
mohamad
.
.
mohamad


تعداد پستها : 236

امتياز كاربر : 382

تاريخ عضويت : 2009-11-28

جنسيت : ذكر

متولد : 1982-12-29

سن : 41

شهر : تبریز


ساير موارد
نوع گوشي همراه:
حالت من:
جوايز اخذ شده:

ماجرای سربازی رفتن خانوم‌ها!! (طنز) Empty
پستعنوان: رد: ماجرای سربازی رفتن خانوم‌ها!! (طنز)   ماجرای سربازی رفتن خانوم‌ها!! (طنز) Empty2010-03-08, 13:31

عيب نداره يه مدتكه كشنگي رو فحش و داد بيداد شنيدند حالشون جا مياد قدر خونشون رو خوب مي فهمن
تازه اين نوع اموزشگاه فرماندهاني خبيس از جنس خودشون مي زارن تا ناز و عشوه هاشون خريدار نداشته باشه
در غير اينصورت همه سربازها بعد پايان اموزش بايد برن
..........
ها ماجرای سربازی رفتن خانوم‌ها!! (طنز) 32744
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
 
ماجرای سربازی رفتن خانوم‌ها!! (طنز)
بازگشت به بالاي صفحه 
صفحه 1 از 1
 مواضيع مماثلة
-
» + شباهت ازدواج کردن و سربازی رفتن...
» سوال هاي ممنوع شده براي خانوم ها
» ماجرای سفر من و خدا با دوچرخه!
» ماجرای عجیب اتاق سی سی یو
» هوای رفتن

صلاحيات هذا المنتدى:شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد
جوان ايراني :: متفرقه :: تفريح و سرگرمي-
پرش به: