سلام دوستان
من يه دفتر شعر دارم كه توش دل نوشته ها و شعرهايي كه دوست دارم مينويسم و يا بعضي از موضوعات زندگيم كه خيلي برام ارزش دارن و گاهي هم آرزو هامو توي دفتر شعرم مينويسم
نميدونم شما هم آرزو هاتونو مينويسين ؟
اگه نمي نويسين از امروز شروع كنيد از امروز يه جايي يه گوشه اي از يه كاغذ ،كوچكترين و بزرگترين آرزو هاتونو بنويسد . اگه ميگم اين كارو كنيد دليل دارم چون وقتي به يه چيزي دست پيدا ميكنيد ميتونيد يه سر به دفتر آرزوها بزنيد و ببنيد آيا اون چيزي كه الان داريد آرزوي يك روز قبل يا يك سال قبل و يا چند سال قبل شما نيست؟
اون موقع ميفهميد كه خداي بزرگ براي هر بندش يه دفتر داره كه آرزوهاي بندشو توش يادداشت ميكنه و يه روزي و يه جايي كه به نفع بندشه اونو بهش ميده شما با داشتن يه دفتر آرزو ميتونيد مهربوني خدا رو بهتر درك كنيد ميتونيد دست هايي كه از غيب پشتيبان شما هستن و درك كنيد
يه چيزي ميگم شايد باروتون نشه ،ولي من ميگم يادمه بچه كه بودم بابا بزرگم بهم ميگفت اگه ميخواي خدا هر چيزيو كه ميخواي بهت بده بايد خدا رو زياد صدا كني و هر بار آرزوهاتو بهش بگي و ازش بخواي!
منم چون تازه خواندن نوشتن ياد گرفته بودم و عشق نوشتن داشتم همه ي آرزو ها مو توي يه دفتر مينوشتم كه هر باربا خدا خلوت ميكنم و دعا ميكنم چيزي از قلم نيفته..!!!!!!
خلاصه اين يه عادت شده برام كه آرزو هامو بنويسم حالا كه بر ميگردم و دفتر آرزو هاي
ريز و درشتمو نگاه ميكنم ميبينم كه به يه نحفي به همه آرزو هام رسيدم و خدا را باسه خاطر همه ي لطفي كه به من داره هزاران بار شكر ميكنم!!!!
به شما دوست عزيزم هم سفارش ميكنم كه يه دفتر آرزو براي خودت داشته باشي اون موقع هيچ وقت تنهايي رو حس نمي كني!!
دوست دار شما آبجي كوچيكه
ريحانه

ريحانه خيلي خوبه اين كار.
اما اگه راستشو بخواي من هر چي فكر ميكنم ميبينم آرزويي ندارم.
شايد بگي برو بابا مگه ميشه اما من واقعا آرزويي ندارم.
هر چي فكر ميكنم ميبينم هيچي نميخوام.
اما بجاي دفتر آرزوها منم يه دفتر خاطرات داشتم كه همه خاطراتمو تو اون نوشته بودم با چند تا از شعرهايي كه گفته بودم. اسم دفترم روياي خفته بود اما اونم چند سال پيش تو باغچه حياط خونه دفنش كردم كه تا ابد اون تو مدفون شه.
ممنون از تاپيكت آبجي

آخییییییییی نازی آبجی میدونی ریحانه جون آرزوها آنقدر بزرگ ودور از دسترس شدن که فکر نمی کنم حتی بعد مرگم بشه به اونا رسید.اما ممنون از این پست جالبت.

داداشي رسا چرا دفترو دفن كردي پس فردا ميدادي به دخترت مثل باباي من كه دفتر خاطراتشو داده به من و چندتا از كارت پستال هايي كه بعضي ها براش فرستادن
و آبجي soniyaممنونم كه نظر گذاشتي چند وقت پيش دوستم گفت اگه تو واقعا يه چيزي و از ته قلبت بخواي ولي سرنوشت و دنيا جوري برات نوشته باشه كه اونو به دست نياوري مطمئن باش كه توي اون دنيا خدا اونارو بهت ميده عسيسم حالا اين آرزو هر چي كه بزرگ باشه
آبجي كوچيكه
ريحانه