گفتگوی میان گل و خدا Hitskin_logo Hitskin.com

هذه مُجرَّد مُعاينة لتصميم تم اختياره من موقع Hitskin.com
تنصيب التصميم في منتداكالرجوع الى صفحة بيانات التصميم

جوان ايراني
هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.

جوان ايراني


 
الرئيسيةPortalأحدث الصورجستجوثبت نامورود
تيم مديريت سايت لحظات دلنشين توام با شادكامي را برايتان آرزومند است
به چشمانت بیاموز که هر کس لیاقت دیدن ندارد...
اگر مشکلات را رها کنی هرگز راه حلی برای آنها نخواهی یافت
کاش میشد سکوت را جایگزین دروغ کرد
خوشبخت ترين فرد كسي است كه بيش از همه سعي كند ديگران را خوشبخت سازد.. اشو زرتشت
کاش در کتاب قطور زندگی سطری باشیم ماندنی نه حاشیه ای از یاد رفتنی
خدایا من در کلبه فقیرانه خود چیزی را دارم که تو در عرش کبریایی خود نداری من چون تو خدایی دارم وتوچون خود نداری
بدبختي تنها در باغچه اي که خودت کاشته اي مي رويد
هوس بازان کسی را که زیبا می بینند دوست دارند اما عاشقان کسی را که دوست دارند زیبا می بینند
اي دوست به راه دوست جان بايد داد در راه محبت امتحان بايد داد تنها نبود شرط محبت گفتن يك مرتبه هم عمل نشان بايدداد
من نه عاشق هستم نه محتاج نگاهي كه بلغزد بر من من خودم هستم و يك حس غريب كه به صد عشقو هوس مي ارزد
خداوند بی نهایت است...اما به قدر نیاز تو فرود می آید،به قدر آرزوی تو گسترده می شود و به قدر ایمان تو کارگشاست(ملاصدرا)
زندگی دو چهره بیشتر ندارد یا بر بازیت میگیرد یا بر بازیش میگیری انتخاب با توست
در این زمانه که شرط حیات نیرنگ است دلم برای دوستان بی ریا تنگ است
برای خندیدن منتظر خوش بختی نباش شاید خوش بختی منتظر خندیدن توست

 

 گفتگوی میان گل و خدا

اذهب الى الأسفل 
5 مشترك
نويسندهپيام
میترا
بازرس
بازرس
میترا


تعداد پستها : 1173

امتياز كاربر : 3049

تاريخ عضويت : 2009-12-21


ساير موارد
نوع گوشي همراه:
حالت من: مهربون مهربون
جوايز اخذ شده: بهترين كاربر بهترين كاربر

گفتگوی میان گل و خدا Empty
پستعنوان: گفتگوی میان گل و خدا   گفتگوی میان گل و خدا Empty2009-12-30, 10:57

گفتگوي ميان گل و خدا

یه روز خدا یک گلی رو از بهشت به زمین فرستاد
و به اون گفت روی زمین برای خود نقطه‌ای پیدا کن تا همون‌جا منزلگاه تو باشه
گل از اون بالا منطقه‌ای رو دید زرد رنگ،
سرزمین وسیع و پهناوری بود
پیش خودش گفت من همین‌جا می‌مونم
رو به خدا کرد و گفت:
خدایا منو همین‌جا قرار بده
خدا گفت گل من اینجا مناسب تو نیست؛
گل گفت خدایا خودت به من گفتی انتخاب کن و من هم اینجا رو انتخاب کردم
خدا گفت:
نه همین که گفتم
گل نالید که خدایا تو دل منو آزردی
چرا با من این کار رو کردی
کره زمین می‌چرخید و گل نظاره‌گر زمین بود
ناگهان گل منطقه‌ای رو دید آبی
رنگ آبی که از بالا برق زیبایی داشت
زیبایی و برق رنگ آبی
دل گل رو با خودش برد
گل گفت خدایا من اینجا رو می‌خوام
خدایا من و همین‌جا پایین بزار
خدا گفت گل من اینجا هم مناسب تو نیست
گل گفت خدایا چرا منو اذیت می‌کنی چرا به من سخت می‌گیری
تو دل منو گل آفریدی
شکننده و عاشق و حالا مدام دل عاشق منو می‌شکنی
چرا اون چیزی که بهش علاقه‌مند می‌شم و عاشق رو از من دور می‌کنی
خدا گفت همین که گفتم؛
و کره زمین همچنان می‌چرخید
گل گریه می‌کرد و با چشمان گریان به زمین نگاه می‌کرد
دلش گرفته بود
خسته شده بود
دوری اون دوتا سرزمین خیلی اذیتش می‌کرد
به طوری که از خدا آرزوی مرگ می‌کرد.
دوست داشت زود منزلگاهی رو پیدا کنه
دیگه براش هیچی مهم نبود عشق مهم نبود، فقط یه چیز مهم بود
دیگه خسته شده بود دوست داشت سریع جایی رو پیدا کنه و توش منزل کنه
ناگهان چشم گل به سرزمینی افتاد سبز و زیبا
گل پیش خودش فکر کرد و گفت
عجب جایی چقدر اینجا سبزه
سبز مثل برگهام
مثل ساقه‌ام
حتما اینجا جای منه
خدا می‌خواسته من اینجا باشم که نگذاشته او دو مکان قبلی بمونم
آره بابا جای من اینجاست
گل عاشق و دل داده‌تر از گذشته شده بود
عاشق‌تر از گذشته
رو به خدا کرد و گفت خدایا فهمیدم چقدر دوستم داری
تو همین رو می‌خواستی
خدایا منو اینجا قرارم بده
زود باش دیگه طاقت ندارم
خدا گفت گل من اینجا هم مناسب تو نیست
جای دیگه‌ای رو انتخاب کن
گل گریه کرد و گفت:
خدایا چرا با من اینکار رو می‌کنی
من گلم دل منو نشکن
خدایا من با تو قهر می‌کنم
خودت برام جایی پیدا کن
تو برای خواسته‌های من اهمیتی قایل نیستی
خدا گفت: به من توکل می کنی‌؟
گل گفت: هر کاری دوست داری بکن.
خدا دست گل رو گرفت و در تاریکی شب او را در جایی گذاشت.
گل از بس گریه کرده بود خوابش گرفت
و ندید که خدا او را کجا گذاشت.
گل خواب بود که نوری ملایم به چشمش خورد
آروم چشماش رو باز کرد
تا چشماش رو باز کرد
دونه دونه‌های آبی خنک ریخت روی صورتش
گل خیلی تشنه بود
تشنه تشنه
با قطره‌های آب تشنگیش رو بر طرف کرد
با آب چشماشو شست
وقتی چشماش بازتر شد
دید پیر مردی مهربان با وجدی که توی چشماش فریاد می‌زد
داره گل رو نگاه می‌کنه
گل اطرافشو نگاه کرد
خدا اونو گذاشته بود توی یه باغچه کوچک
توی خونه یه پیرمرد تنها
پیر مرد خدا رو شکر کرد
که گلی زیبا توی خونش در اومده
گل‌های دیگه به گل تازه وارد سلام گفتن و از اون استقبال کردن
گل عاشق رو به آسمون کرد و به خدا گفت:
خدایا منو توی این باغچه کوچک گذاشتی
من لیاقتم این بود
یا اون سرزمین‌های قشنگی که دیدم
این بود اون سرزمینی که به من وعده داده بودی
خدا گفت:
اولین جایی رو که دیدی اسمش بیابان بود
جایی که توش آب نیست و خاکش داغه داغه
تو اونجا بیش از چند دقیقه طاقت نمی‌آوردی و می‌مردی
گل گفت‌:
خوب اون سرزمین آبی چی بود
خدا گفت:
اون قسمت دریا بود
دریا پر آبه
آب شور
تو اونجا خفه می‌شدی و می مردی
گل گفت خدایا
اون سرزمین سبز رنگ که هم جنس و رنگ خودم بود چی؟
خدا گفت:
اسم اون سرزمین جنگله
جنگل پر از درخت‌های بلند و تو هم رفته هست
تو گلی هستی کوچک که احتیاج به آفتاب داری
وجود اون درخت‌های بلند به تو اجازه نمی‌داد که آفتاب بخوری
تو بدون آفتاب خشک می‌شدی و می‌مردی
گل گفت:
اینجا کجاست
خدا گفت:
اینجا باغچه کوچک پیرمردیه که به تو می‌رسه
آبت میده، کود برات می‌ریزه، مواظب حشره‌های موذی روت نشینه ...
گل گفت: خدایا پس چرا تو منو آنقدر عاشق کردی
چرا اونجاها رو به من نشون دادی
خدا گفت:
همه اینها بخاطر این بود که بفهمی و کاملاً درک کنی که من چقدر تو رو دوست دارم
اگر از اول می‌آوردمت اینجا این قدر که الآن می‌دونی دوست دارم اون موقع نمی‌فهمیدی
من تو رو اونقدر دوست دارم که دلم نمی‌خواد تو سختی بکشی
اگر توی صحرا می‌مردی صحرا هم از مرگ تو غمگین می‌شد و دل مرده می‌شد
من هم به خاطر تو هم بخاطر صحرا این کار رو نکردم
صحرای منم قشنگه پر از زیبایی‌هاست
اگر تو توی دریا می‌مردی هم دریا ناراحت می‌شد هم ماهی‌های توی دریا
تو خودت می‌دونی چقدر دریا قشنگه و زیبا
اگر توی جنگل می‌مردی جنگل از قصه دق می‌کرد و خشک می‌شد
اونوقت تمام حیوان‌ها هم می‌مردن
حالا می‌بینی من همه شما رو دوست دارم
گل و دریا و صحرا و هر چیزی که توی دنیاست
همتون زیبا هستین و زیبا
گل گفت خدایا منو ببخش تو چقدر مهربون هستی و ما چقدر نادون
اما یه چیزی روی گل مونده بود
رنگ گل از داغ عشق سرخ سرخ شده بود.
سرخ سرخ.
a35
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
دکی جون
بازرس كل
بازرس كل
دکی جون


تعداد پستها : 651

امتياز كاربر : 1207

تاريخ عضويت : 2009-10-28

جنسيت : ذكر

متولد : 1986-04-23

سن : 38


ساير موارد
نوع گوشي همراه: ال جي ال جي
حالت من:
جوايز اخذ شده:

گفتگوی میان گل و خدا Empty
پستعنوان: رد: گفتگوی میان گل و خدا   گفتگوی میان گل و خدا Empty2009-12-30, 16:16

نمیدونم چی بگم
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
http://www.akharinrahehal.blogfa.com
niinii
سرپرست سايت
سرپرست سايت
niinii


تعداد پستها : 1073

امتياز كاربر : 2567

تاريخ عضويت : 2009-11-09

جنسيت : انثى

متولد : 1990-03-21

سن : 34

شهر : اصفهان


ساير موارد
نوع گوشي همراه: نوكيا نوكيا
حالت من: مهربون مهربون
جوايز اخذ شده: بهترين مدير بهترين مدير

گفتگوی میان گل و خدا Empty
پستعنوان: رد: گفتگوی میان گل و خدا   گفتگوی میان گل و خدا Empty2009-12-30, 17:05

تو چه قدر مهربون هستی و ما چه قدر نادون.......

__________________________________---
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
http://www.be-taravate-baran.mihanblog.com
میترا
بازرس
بازرس
میترا


تعداد پستها : 1173

امتياز كاربر : 3049

تاريخ عضويت : 2009-12-21


ساير موارد
نوع گوشي همراه:
حالت من: مهربون مهربون
جوايز اخذ شده: بهترين كاربر بهترين كاربر

گفتگوی میان گل و خدا Empty
پستعنوان: رد: گفتگوی میان گل و خدا   گفتگوی میان گل و خدا Empty2009-12-30, 23:44

دکی احتیاج نیست چیزی بگی
فقط فکر کن که هر چیزی که خدا به ما میده یا نمیده حتما به صلاح ماست
و جای هیچ دلخوری و ناراحتی نیست
اینو من خودم تجربه کردم
شاید امروز متوجه نشی ولی فردا حتما متوجه میشی
وخوشحال از این انتخاب خدا a35
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
دکی جون
بازرس كل
بازرس كل
دکی جون


تعداد پستها : 651

امتياز كاربر : 1207

تاريخ عضويت : 2009-10-28

جنسيت : ذكر

متولد : 1986-04-23

سن : 38


ساير موارد
نوع گوشي همراه: ال جي ال جي
حالت من:
جوايز اخذ شده:

گفتگوی میان گل و خدا Empty
پستعنوان: رد: گفتگوی میان گل و خدا   گفتگوی میان گل و خدا Empty2009-12-31, 03:03

بله میترا جان
منظورم این بود که نمیدونم از این حماقت خودم چی بگم
ممنون
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
http://www.akharinrahehal.blogfa.com
niinii
سرپرست سايت
سرپرست سايت
niinii


تعداد پستها : 1073

امتياز كاربر : 2567

تاريخ عضويت : 2009-11-09

جنسيت : انثى

متولد : 1990-03-21

سن : 34

شهر : اصفهان


ساير موارد
نوع گوشي همراه: نوكيا نوكيا
حالت من: مهربون مهربون
جوايز اخذ شده: بهترين مدير بهترين مدير

گفتگوی میان گل و خدا Empty
پستعنوان: رد: گفتگوی میان گل و خدا   گفتگوی میان گل و خدا Empty2009-12-31, 16:04

میتراجان اگه اشکال نداره این مطلب رو در وبلاگم قرار بدم؟؟؟؟ البته با ذکر منبع
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
http://www.be-taravate-baran.mihanblog.com
میترا
بازرس
بازرس
میترا


تعداد پستها : 1173

امتياز كاربر : 3049

تاريخ عضويت : 2009-12-21


ساير موارد
نوع گوشي همراه:
حالت من: مهربون مهربون
جوايز اخذ شده: بهترين كاربر بهترين كاربر

گفتگوی میان گل و خدا Empty
پستعنوان: رد: گفتگوی میان گل و خدا   گفتگوی میان گل و خدا Empty2010-01-08, 08:58

nini jan hatman khoshhal misham
?mitonam veblageto bebinam a25
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
niinii
سرپرست سايت
سرپرست سايت
niinii


تعداد پستها : 1073

امتياز كاربر : 2567

تاريخ عضويت : 2009-11-09

جنسيت : انثى

متولد : 1990-03-21

سن : 34

شهر : اصفهان


ساير موارد
نوع گوشي همراه: نوكيا نوكيا
حالت من: مهربون مهربون
جوايز اخذ شده: بهترين مدير بهترين مدير

گفتگوی میان گل و خدا Empty
پستعنوان: رد: گفتگوی میان گل و خدا   گفتگوی میان گل و خدا Empty2010-01-08, 09:26

عزیزم اسم وبلاگم توی پروفایلم هست.
تب کابران رو باز کن اونجا میتونی آدرس وبلاگم رو جلوی اسمم ببینی a27
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
http://www.be-taravate-baran.mihanblog.com
dorsa_old
.
.
dorsa_old


تعداد پستها : 524

امتياز كاربر : 1294

تاريخ عضويت : 2009-10-29

متولد : 1989-10-30

سن : 35


ساير موارد
نوع گوشي همراه:
حالت من:
جوايز اخذ شده:

گفتگوی میان گل و خدا Empty
پستعنوان: رد: گفتگوی میان گل و خدا   گفتگوی میان گل و خدا Empty2010-01-08, 16:05

ممنون ن ني جان خيلي جالب بود
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
http://cheshentezar.blogfa.com
niinii
سرپرست سايت
سرپرست سايت
niinii


تعداد پستها : 1073

امتياز كاربر : 2567

تاريخ عضويت : 2009-11-09

جنسيت : انثى

متولد : 1990-03-21

سن : 34

شهر : اصفهان


ساير موارد
نوع گوشي همراه: نوكيا نوكيا
حالت من: مهربون مهربون
جوايز اخذ شده: بهترين مدير بهترين مدير

گفتگوی میان گل و خدا Empty
پستعنوان: رد: گفتگوی میان گل و خدا   گفتگوی میان گل و خدا Empty2010-01-08, 16:27

درساجون تشکر از من واسه چیه؟؟ a18
من که این تاپیک رو نذاشتم :a36
:
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
http://www.be-taravate-baran.mihanblog.com
mohamad
.
.
mohamad


تعداد پستها : 236

امتياز كاربر : 382

تاريخ عضويت : 2009-11-28

جنسيت : ذكر

متولد : 1982-12-29

سن : 41

شهر : تبریز


ساير موارد
نوع گوشي همراه:
حالت من:
جوايز اخذ شده:

گفتگوی میان گل و خدا Empty
پستعنوان: رد: گفتگوی میان گل و خدا   گفتگوی میان گل و خدا Empty2010-01-09, 12:31

گل من ديدي جاي تو توي قلب منه همه اين رو تائيد ميكنن حالا هم زياد سخت نگير
ميترا ازت ممنونم
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
میترا
بازرس
بازرس
میترا


تعداد پستها : 1173

امتياز كاربر : 3049

تاريخ عضويت : 2009-12-21


ساير موارد
نوع گوشي همراه:
حالت من: مهربون مهربون
جوايز اخذ شده: بهترين كاربر بهترين كاربر

گفتگوی میان گل و خدا Empty
پستعنوان: رد: گفتگوی میان گل و خدا   گفتگوی میان گل و خدا Empty2010-01-10, 05:13

درسا حواست کجاس ابجی a23 a13
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
dorsa_old
.
.
dorsa_old


تعداد پستها : 524

امتياز كاربر : 1294

تاريخ عضويت : 2009-10-29

متولد : 1989-10-30

سن : 35


ساير موارد
نوع گوشي همراه:
حالت من:
جوايز اخذ شده:

گفتگوی میان گل و خدا Empty
پستعنوان: رد: گفتگوی میان گل و خدا   گفتگوی میان گل و خدا Empty2010-01-10, 13:23

a17
اشتباه شد فكر كردم تو نوشتي
حالا مگه اشكالي داره تشكر كنم؟

ميترا جونم دستت درست عالي بود a11 a25
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
http://cheshentezar.blogfa.com
 
گفتگوی میان گل و خدا
بازگشت به بالاي صفحه 
صفحه 1 از 1
 مواضيع مماثلة
-
» گفتگوی مجنون با خدا
» سایت و تالارهای جدید گفتگوی جوان ایرانی

صلاحيات هذا المنتدى:شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد
جوان ايراني :: متفرقه :: داستانهاي خواندني-
پرش به: