بسم رب الظاهر و الباطن و کل شئ و الناس
... برای آن که زندگانی را طبق خواهش خدا تا زه نگهداریم
میخوانیم ، میورزیم ، می آموزیم ، می آموزانیم
در دست داریم ، در دل می پذیریم
به یاد می سپاریم ، از بر می خوانیم
و گرامی می داریم
یسنه 55
از جایی به ذهنم رسید که این مطلب را بنویسم که در هر جا و مکانی از رشته ی علوم انسانی
چنان سخن به میان میاورند که نه از افراد گوینده انتظار چنین توهین هایی میرود و نه از افراد
شنونده انتظار قبول کردن میرود پس :
از وقتی که به من دادید تا از این پوسته ی ضخیمی که برای گروه اندیشمند انسانی
ساخته شده است بیرون بیایم خیلی ممنونم . در اصل باید بگویم یک پوسته ی ساختگی
که بر مبنای آن این رشته ی تحصیلی انسان ساز را متهم به بی صلاحیتی علمی می کنند .
در جوامع پیشرفته ی امروز یا باید پزشک بود ویا مهندس ، این تعریفی است از علم که
انسانهای بی مطالعه از خود ساخته اند تا بتوانند روح انسانی افراد را دچار سر در گمی کنند .
آدم پیش از هر عنوان و بر چسبی باید دارای ویژگی مهم انسانیت باشد .باید فلسفه بداند و
روانپریشی آبسولوتیسم ها را با بکار گیری روانشناسی در مان کند . البته بدون ریاضیات
که خود منشا خیلی از استه تیک ها و زیبایی شنا سی های این جهان است وبدون تحریکات
علوم تجربی تکنو کراسی امروز که ایران مارا هم پای ابر قدرت های صنعتی و علمی
جهان جلو می برد نمی توان گذشت ولی آیا این افکاری را که ما در مورد ریاضیات و
علوم تجربی داریم درباره ی علوم انسانی هم داریم . ایا نمی دانیم یا خود را به ندانستن
میزنیم که تمدن امروز بشری مدیون آدم هایی است که انسانیت خود را در خدا پیدا
کرده بودند و باز آیا نمیتوانیم و یا خود را به نتوانستن می زنیم که بیندیشیم و کمی
رئال فکر کنیم ودیگرکلاسیسیسم و سنت گرا نباشیم وخود را از بند این افکار که من از
دیگری بهتر می فهمم برهانیم . آن موقع است که عینک خود بزرگ بینی آبتولوتیسم ها را از
چشمها برداشته ودیگر مطلق گرا نیستیم . این افکار ، که آری این فرد بیچاره کم هوش و
کم استعداد بوده که آمده رشته انسانی مارا به هومانیسم و انسانگرایی نزدیک می کند و بعد
از آن نیز ماتریالیسمی میشویم که آن موقع خود را از خدای بزرگ و عالی مرتبه که هر چه
داریم از اوست بالا تر میدانیم و فکر میکنیم با این علوم نقلی می توانیم جهان را شکافته و
هر چه را که بخواهیم از دل آن بیرون بکشیم ولی زمانی میشود که دیگر کاری از دست
این علوم وافرادش بر نمی آید ان موقع است که حتی افراد بی دین و دیالتیک هم دست بر
دامان اهورمزد پاک شده ، از او می خواهند که به آنها یاری برساند ولی این علوم عقلی
باعث میشود که بدانیم و هر لحظه بفهمیم که جزعی کوچک از وجود بزرگ خداوند گاریم
ولی این که میگویم علوم نقلی باعث خود بزگ بینی میشود نپندارید که آن بد است یا ما را
به یاد مزدااهورا نمی اندازد بلکه ما را با ساخته های خدا دوست و آشنا می کند ولی هر چه
بیشتر جلو می رود از انسانیت دور میشود اگر این طور نیست پس این چه افکاریست که
عالمان این علوم درباره ی تباهی عالمان علوم انسانی دارند .
اگر کمی تند حرف زده و از مکاتب در صحبتهایم استفاده کردم مرا ببخشید ولی می خواهم
بگویم اگر خواسته باشیم افرادی را که در رشته ی علوم انسانی تحصیل می کنند خنگ و
نادان بدانیم جامعه ای عقب مانده و جهان چهارمی پیدا میکنیم این حرف من نیست بلکه نظر
اندیشمندان فوتوریسم و آینده نگر است .
این یک نطق علمی و یا ادبی نبود بلکه متنی بود آیدئون یا ایده آل که می خواست به شما بگوید:
در هر جامعه ی مترقی و رشد یافته ، فرهنگ یکی از ارکان زندگی بشر بشمار می آید .
سطح فرهنگ و دانش هر جامعه نیز بستگی به نمود های فکری آن جامعه دارد .
پس بیایید درست فکر کنید و این اجازه را به کسانی که مدام از شما کپی برمی دارند
بدهید که درست فکر کنند.
سرانجام و بروشنی ، بدکاران ، فریب میخورند و ریشخند میشوند و سرزنش میبینند . اما ،
در پرتو شهریاری و رهبری نیک ، زنان و مردان در خانه ها و شهرهابه آشتی
و رامش میرسند . و تبهکاریها و فیبهای بهم بسته ی مرگبار برمی افتد .
و مزدا اهور ا ، که بزرگتر از همه است ، به ما روی میکند .
سرود 53 – بند 8 - گات ها
منبع:
www.zibayihaye2008.blogfa.com