من اجازه میخوام یه انتقادی بکنم!
بیاید با هم داستان یک شعر بدبخت رو مروری بیاندازیم!
«مدیر تالار اینترنت» که سالهاست در مجامع ادبی مختلف شعرهاش رو خونده و به همین نوع طنز آمیز انتقادهاش رو شنیده! مطلب چهار خطی رو با عنوان امشب عجیب... ثبت میکنه...
«مدیر جلسات»، اولین کامنت رو میگذاره و درون جز تعریف چیزی دیده نمیشه خدا رو شکر!
کامنت بعدی توصط «مدیر» دیگری نوشته میشه.. کسی که
«مدیریت تالار مباحث و موضوعات! » را برعهده دارد... به نظر میرسه همه ی شوخی ها ازین جمله ی قصار شروع میشه" آقا مجید گدایی هم عالمی داره"
جالب اینه که کامنت بعدی توسط ریحانه خانوم یکی از «فعال ترین» کاربران سایت گذاشته میشه که لطف کردند و از قشنگی شعر گفتند و در ادامه یه جمله ی قصار طنز آلود رو هم اضافه کردند... جالب اینه که هر آدم بیسوادی هم متوجه میشه این جملات صرفا طنزه! اگر دقت کنید در کنار هر جمله کلی شکلک ها بامزه گذاشته شده که به درونمایه ی طنزش اشاره میکنه!
اجازه میدید صاحب نظر بعدی رو بگم؟؟
«مدیر مشاور» سایت!
ایشون به این نکته اشاره میکنند که پنج بار شعر رو خوندند ولی هنوز متوجه ربطش با عبارت گدا نشدند!
من هم در کامنت بعدی با نیتی پاک با مثالی خیلی ساده براشون توضیح دادم!
«مدیر مشاور» سایت با توجه به اینکه تازه متوجه ربطش شدند در قالب همون مثال من، یک جمله ی طنز آلود مینویسند که نشون دهنده ی اینه که متوجه شدند
و بعد من هم از اون کنایه معروف " دوزاریش تازه جا افتاد" استفاده کردم و و باز در قالب همون مثال گفتم که که یعنی همون موقع باید میفهمدید نه الان که این همه از این پست میگذره!
بعد هم ریحانه خانوم باز از یه ضرب المثل قدیمی استفاده میکنند تا حسن ختام کامنتها باشند...
و در آخر هم برای اینکه نشون بدند چقدر برخی فضولنند اون جمله ی پایانی رو مینویسند!
«مطلب مدیر تالار اینترنت» حذف می شود در حالی که نظر دهندگان به این تایپیک:
niinii مدير جلسات
میترا مدير تالار مباحث و موضوعات
Sara مدير مشاور
Dorsa مدير تالار متفرقه
reyhane-m کاربر فعال
بودند
واقعا اینجای قضیه دردناک است!
و البته نکته ی طنز آلود این قفل کردن آن که توسط خود ادمین صورت گرفت نه بازرس سایت!!!!
به عبارتی «بازرس» هم مثل مدیر تالار کامپیوتر، مدیر مشاور،مدیر مباحث و یکی از فعالترین کاربران این سایت، طبق ادعای رساجان؛ همه با هم سهوا خطا کرده اند!
حال این سوال ایجاد میشود : ادمین محترم! وقتی که آن فکرهای وحشتناک را در مورد به انحطاط کشیده شدن خط نشر سایت میکردید، حس اعتماد مدیریت سایت، به مهمترین اعضای شاکله ی اصلی سایت که توسط خود شما انتخاب شده اند! کجا رفت!؟؟
سخنی با دوستان خوبممن ازینکه تایپیک شعرم قفل شده اصلا نارحت نشدم ! از له شدن دموکراسی و کار گروهی و دمیدن روحیه تک نفره تاتختن خیلی خیلی نارحت شدم!
نمیخوام منت بذارم اما من چهارتا وبلاگ دارم که یکی از یکی پر ببیننده ترند.. دوتاشون گروهیند و واسه خودشون اسمی در کردند... اما وقتی داداشم بهم پیشنهاد همکاری تو این سایت رو داد بعد از خوندن کامنت های گرم شما (درباره ی اون یکی شعرم واقعا از ته دل خواستم که به جمع صمیمیتون اضافه بشم.. فکر میکردم اینجا همه با نیت پاک میخونند و مینویسند تا حالا هم این بوده.. امیدوارم این ضرب العجلی قفل کردن ها تکرار نشه و در دفعات بعد با مشاوره ی باقی اعضا این کار صورت بگیره..
مخلص همه تون داش مجید!در ضمن اگر این تایپیک به نظر هر یک از دوستان باید قفل شود قبل ازآن اجازه ی گفت و گوی آزاد به اعضای اصلی.. اصلا ما هم شلغم!.. بین خود خودتان... داده شود..
البته با سپاس فراوان از رسای عزیز که هرچه میکنه از سر دلسوزه و بس