ارزو
4 مشترك
جوان ايراني :: متفرقه :: گفتگوي ازاد
صفحه 1 از 1
ارزو
یک بنده خدایی ، کنار اقیانوس قدم میزد و
زیر لب ، دعایی را هم زمزمه میکرد .
نگاهى به آسمان آبى و دریاى
لاجوردین و ساحل طلایى انداخت و گفت: - خدایا ! میشود تنها آرزوى مرا بر
آورده کنى ؟
ناگاه ، ابرى سیاه ، آ سمان را پوشاند و رعد و برقى در
گرفت و در هیاهوى رعد و برق ، صدایى از عرش اعلى بگوش رسید که میگفت : چه
آرزویى دارى اى بنده ى محبوب من ؟
مرد ، سرش را به آسمان بلند کرد و
ترسان و لرزان گفت : - اى خداى کریم ! از تو مى خواهم جاده اى بین
کالیفرنیا و هاوایی بسازى تا هر وقت دلم خواست در این جاده رانندگى کنم !!
از
جانب خداى متعال ندا آمد که : - اى بنده ى من ! من ترا بخاطر وفادارى ات
بسیار دوست میدارم و مى توانم خواهش ترا بر آورده کنم ، اما ، هیچ میدانى
انجام تقاضاى تو چقدر دشوار است ؟ هیچ میدانى که باید ته اقیانوس آرام را
آسفالت کنم ؟ هیچ میدانى چقدر آهن و سیمان و فولاد باید مصرف شود ؟ . من
همه ى اینها را مى توانم انجام بدهم، اما ، آیا نمى توانى آرزوى دیگرى بکنى
؟
مرد ، مدتى به فکر فرو رفت ، آنگاه گفت : - اى خداى من ! من از کار
زنان سر در نمى آورم ! میشود بمن بفهمانى که زنان چرا مى گریند ؟ میشود به
من بفهمانى احساس درونى شان چیست ؟ اصلا میشود به من یاد بدهى که چگونه مى
توان زنان را خوشحال کرد؟
صدایی از جانب باریتعالى آمد که : اى
بنده من ! آن جاده اى را که خواسته اى ، دو باندى باشد یا چهار باندى ؟؟
زیر لب ، دعایی را هم زمزمه میکرد .
نگاهى به آسمان آبى و دریاى
لاجوردین و ساحل طلایى انداخت و گفت: - خدایا ! میشود تنها آرزوى مرا بر
آورده کنى ؟
ناگاه ، ابرى سیاه ، آ سمان را پوشاند و رعد و برقى در
گرفت و در هیاهوى رعد و برق ، صدایى از عرش اعلى بگوش رسید که میگفت : چه
آرزویى دارى اى بنده ى محبوب من ؟
مرد ، سرش را به آسمان بلند کرد و
ترسان و لرزان گفت : - اى خداى کریم ! از تو مى خواهم جاده اى بین
کالیفرنیا و هاوایی بسازى تا هر وقت دلم خواست در این جاده رانندگى کنم !!
از
جانب خداى متعال ندا آمد که : - اى بنده ى من ! من ترا بخاطر وفادارى ات
بسیار دوست میدارم و مى توانم خواهش ترا بر آورده کنم ، اما ، هیچ میدانى
انجام تقاضاى تو چقدر دشوار است ؟ هیچ میدانى که باید ته اقیانوس آرام را
آسفالت کنم ؟ هیچ میدانى چقدر آهن و سیمان و فولاد باید مصرف شود ؟ . من
همه ى اینها را مى توانم انجام بدهم، اما ، آیا نمى توانى آرزوى دیگرى بکنى
؟
مرد ، مدتى به فکر فرو رفت ، آنگاه گفت : - اى خداى من ! من از کار
زنان سر در نمى آورم ! میشود بمن بفهمانى که زنان چرا مى گریند ؟ میشود به
من بفهمانى احساس درونى شان چیست ؟ اصلا میشود به من یاد بدهى که چگونه مى
توان زنان را خوشحال کرد؟
صدایی از جانب باریتعالى آمد که : اى
بنده من ! آن جاده اى را که خواسته اى ، دو باندى باشد یا چهار باندى ؟؟
joline- .
- تعداد پستها : 880
امتياز كاربر : 1928
تاريخ عضويت : 2010-02-12
جنسيت :
متولد : 1993-03-11
سن : 31
شهر : تهران
ساير موارد
نوع گوشي همراه: نوكيا
حالت من: شاد
جوايز اخذ شده: بهترين ارسال كننده
رد: ارزو
yeganeh jun merci ama tekrari bood khanomi
mana- مدير تالار ايران شناسي
- تعداد پستها : 337
امتياز كاربر : 806
تاريخ عضويت : 2010-02-17
جنسيت :
متولد : 1986-09-29
سن : 38
ساير موارد
نوع گوشي همراه: نوكيا
حالت من: سپاسگذار
جوايز اخذ شده:
رد: ارزو
ولی بازم دستت درد نکنه گلم
میترا- بازرس
- تعداد پستها : 1173
امتياز كاربر : 3049
تاريخ عضويت : 2009-12-21
ساير موارد
نوع گوشي همراه:
حالت من: مهربون
جوايز اخذ شده: بهترين كاربر
رد: ارزو
خوب نمیدونستم
joline- .
- تعداد پستها : 880
امتياز كاربر : 1928
تاريخ عضويت : 2010-02-12
جنسيت :
متولد : 1993-03-11
سن : 31
شهر : تهران
ساير موارد
نوع گوشي همراه: نوكيا
حالت من: شاد
جوايز اخذ شده: بهترين ارسال كننده
رد: ارزو
elahiiiiiiiiiiiii,ama man bazam ta akhar khondam
mana- مدير تالار ايران شناسي
- تعداد پستها : 337
امتياز كاربر : 806
تاريخ عضويت : 2010-02-17
جنسيت :
متولد : 1986-09-29
سن : 38
ساير موارد
نوع گوشي همراه: نوكيا
حالت من: سپاسگذار
جوايز اخذ شده:
جوان ايراني :: متفرقه :: گفتگوي ازاد
صفحه 1 از 1
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد