چشمک
2 مشترك
جوان ايراني :: متفرقه :: گفتگوي ازاد
صفحه 1 از 1
چشمک
[b]سال آخر دبیرستان بودم
وخیلی آدم خجالتی تا به اون سن كه رسیده بودم نتوسته بودم دوستی برای خودم
پیدا كنم ولی این اواخر تو راه مدرسه یه دختره نظرمو به خودش جلب كرده بود .
اون هر روز از مسیری كه من میرفتم عبور می كرد ! اون با دوست اش كه دختر
زشتی هم بود باهم بودند ولی خودش دختر زیبای بود ، جالب اینكه تا به من
میرسیدند دوست اون دختره محل نمی گذاشت ولی خودش به من چشمك میزد من اوایل
بی تفاوت بودم ولی بعدا'' دیدم نمیشه بی تفاوت بود آخه چشمك زدن كار هر
روزاش شده بود . این اوخر گاهی وقت ها هم میخندید من كه تا اون روز آدم
خجالتی بودم داشتم كم كم پر رو میشدم و دنبال موقعیتی بودم تا طرح دوستی
بریزم یه روز گویی كه شانس بهم روكرده باشه اونو تنها دیدم به خودم جرات
دادم و گفتم كه هر جوری باشه باید بهش پیشنهاد دوستی بدم خیلی به هیجان
آمده بودم صدام رو صاف كردم و گفتم خانم افتخار آشنایی میدید محل نذاشت من
شوكه شدم ولی خودمو نباختم دوباره گفتم میتونم باهاتون دوست بشم برگشت و
باخشم بهم نگاه كرد بهش گفتم (البته باترس) مگه خودتون هر روز بمن چشمك
نمیزدید؟ مگه چراغ سبز بهم نشون ندادید اومد بسمتم و محكم خوابوند در گوشم و
با صدای لرزون ولی با فریاد گفت : دیوونه من مریض ام پلكم خودبخود میپره
حالیته یا بازم بگم.[/b]
وخیلی آدم خجالتی تا به اون سن كه رسیده بودم نتوسته بودم دوستی برای خودم
پیدا كنم ولی این اواخر تو راه مدرسه یه دختره نظرمو به خودش جلب كرده بود .
اون هر روز از مسیری كه من میرفتم عبور می كرد ! اون با دوست اش كه دختر
زشتی هم بود باهم بودند ولی خودش دختر زیبای بود ، جالب اینكه تا به من
میرسیدند دوست اون دختره محل نمی گذاشت ولی خودش به من چشمك میزد من اوایل
بی تفاوت بودم ولی بعدا'' دیدم نمیشه بی تفاوت بود آخه چشمك زدن كار هر
روزاش شده بود . این اوخر گاهی وقت ها هم میخندید من كه تا اون روز آدم
خجالتی بودم داشتم كم كم پر رو میشدم و دنبال موقعیتی بودم تا طرح دوستی
بریزم یه روز گویی كه شانس بهم روكرده باشه اونو تنها دیدم به خودم جرات
دادم و گفتم كه هر جوری باشه باید بهش پیشنهاد دوستی بدم خیلی به هیجان
آمده بودم صدام رو صاف كردم و گفتم خانم افتخار آشنایی میدید محل نذاشت من
شوكه شدم ولی خودمو نباختم دوباره گفتم میتونم باهاتون دوست بشم برگشت و
باخشم بهم نگاه كرد بهش گفتم (البته باترس) مگه خودتون هر روز بمن چشمك
نمیزدید؟ مگه چراغ سبز بهم نشون ندادید اومد بسمتم و محكم خوابوند در گوشم و
با صدای لرزون ولی با فریاد گفت : دیوونه من مریض ام پلكم خودبخود میپره
حالیته یا بازم بگم.[/b]
joline- .
- تعداد پستها : 880
امتياز كاربر : 1928
تاريخ عضويت : 2010-02-12
جنسيت :
متولد : 1993-03-11
سن : 31
شهر : تهران
ساير موارد
نوع گوشي همراه: نوكيا
حالت من: شاد
جوايز اخذ شده: بهترين ارسال كننده
رد: چشمک
درسته منم ادم کم رویم و تا حالا دوستی نداشتم
ولی ارزو نمی کنم جای اون باشم
ولی ارزو نمی کنم جای اون باشم
mohamad- .
- تعداد پستها : 236
امتياز كاربر : 382
تاريخ عضويت : 2009-11-28
جنسيت :
متولد : 1982-12-29
سن : 41
شهر : تبریز
ساير موارد
نوع گوشي همراه:
حالت من:
جوايز اخذ شده:
رد: چشمک
نه بابا
کم روییت که تابلوئه
یه وقت چشم نخوری
کم روییت که تابلوئه
یه وقت چشم نخوری
joline- .
- تعداد پستها : 880
امتياز كاربر : 1928
تاريخ عضويت : 2010-02-12
جنسيت :
متولد : 1993-03-11
سن : 31
شهر : تهران
ساير موارد
نوع گوشي همراه: نوكيا
حالت من: شاد
جوايز اخذ شده: بهترين ارسال كننده
جوان ايراني :: متفرقه :: گفتگوي ازاد
صفحه 1 از 1
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد