دلم گرفته است
3 مشترك
جوان ايراني :: متفرقه :: گفتگوي ازاد
صفحه 1 از 1
دلم گرفته است
دلم گرفته است؛ چشمانم برای دیدنت بهانه می گیرند. نمی دانم با جای خالیت چه کنم؟
یک چیز را می دانی؟ بی تو، نفس کشیدن هم خفگی می آورد.
دلم گرفته است، دیروز گریه کردم، امّا، گریه هم آرامم نکرد. بگذار رک و راست بگویم کم کم دارم خسته می شوم؛ خسته از این زمانه شوم.
این روزها، کمترین چیزی که تقسیم می شود، باور است؛ باور. در عوض هر قدر بخواهی، تردید می یابی و نا امیدی.
دیشب یکی می گفت: «او اگر آمدنی بود، تا به حال آمده بود.» خسته ام، خسته از این ثانیه ها که بی تو می گذرند. خسته از این لحظه های خاکستری، لحظه های خالی از حضور سبز تو.
امید آمدنی ام، می دانم می آیی، امّا کی؟
هر کی دلش گرفته بسم الله...
یک چیز را می دانی؟ بی تو، نفس کشیدن هم خفگی می آورد.
دلم گرفته است، دیروز گریه کردم، امّا، گریه هم آرامم نکرد. بگذار رک و راست بگویم کم کم دارم خسته می شوم؛ خسته از این زمانه شوم.
این روزها، کمترین چیزی که تقسیم می شود، باور است؛ باور. در عوض هر قدر بخواهی، تردید می یابی و نا امیدی.
دیشب یکی می گفت: «او اگر آمدنی بود، تا به حال آمده بود.» خسته ام، خسته از این ثانیه ها که بی تو می گذرند. خسته از این لحظه های خاکستری، لحظه های خالی از حضور سبز تو.
امید آمدنی ام، می دانم می آیی، امّا کی؟
هر کی دلش گرفته بسم الله...
رد: دلم گرفته است
دلم گرفته است به قدر زيبايي لحظاتي كه در كنارت بودم و هر لحظه طنين نفسهايت اميدي براي نفس كشيدم بود
دلم گرفت از اين ساعت هاي به قول تو تموم خاكستري ومبهم
دلم گرفته از تو كه تمام آرزو و باور مني
چه قشنگ گفت شاعر
چه غريب ماند ي اي دل
نه غمي نه غمگساري
نه به انتظار ياري
نه ز يار انتظاري
غم اگر به كوه گويم بگريزدو بريزد
كه دگر به اين گراني
نتوان كشيد باري
دل ميگفت مقدسه عشق اون برام بسه
از نگاش نفهميدم كه دروغو هوسه
گريه كردن نداره غصه خوردن نداره
به يه قلب بي وفا دل سپردن نداره
دلم گرفته خدايااز تمام آبي ها و قرمزي هاي اين دنيا
دگر اين دنيا برايم رنگي ندارد و تمام رنگي هاي دنيا براي يكي است
و تو اي اميد فرداي من
به ياد تموم لحظاتمان زنده ام و نفس هاي تنها به اميد نفسهايت مي آيند
آه بگو عشق من
تا به كي اين گونه عذابم دهي
دلم گرفت از اين ساعت هاي به قول تو تموم خاكستري ومبهم
دلم گرفته از تو كه تمام آرزو و باور مني
چه قشنگ گفت شاعر
چه غريب ماند ي اي دل
نه غمي نه غمگساري
نه به انتظار ياري
نه ز يار انتظاري
غم اگر به كوه گويم بگريزدو بريزد
كه دگر به اين گراني
نتوان كشيد باري
دل ميگفت مقدسه عشق اون برام بسه
از نگاش نفهميدم كه دروغو هوسه
گريه كردن نداره غصه خوردن نداره
به يه قلب بي وفا دل سپردن نداره
دلم گرفته خدايااز تمام آبي ها و قرمزي هاي اين دنيا
دگر اين دنيا برايم رنگي ندارد و تمام رنگي هاي دنيا براي يكي است
و تو اي اميد فرداي من
به ياد تموم لحظاتمان زنده ام و نفس هاي تنها به اميد نفسهايت مي آيند
آه بگو عشق من
تا به كي اين گونه عذابم دهي
alireza- مدير تالار ورزشي
- تعداد پستها : 411
امتياز كاربر : 928
تاريخ عضويت : 2010-04-12
جنسيت :
متولد : 1991-03-28
سن : 33
شهر : بابل
ساير موارد
نوع گوشي همراه: سوني اريكسون
حالت من: مهربون
جوايز اخذ شده:
جوان ايراني :: متفرقه :: گفتگوي ازاد
صفحه 1 از 1
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد