می خواهم عزدواج کنم آخر بذرگ شده ام...!!!
+4
dorsa_old
Soniya
armani
دکی جون
8 مشترك
صفحه 1 از 1
می خواهم عزدواج کنم آخر بذرگ شده ام...!!!
"....مامانم به من می گوید هر وقت خوب کار کنی برایت یک زن خوب می گیرم....
تا به حال من پنج تا کار خوب کرده ام و مامانم قول پنج تایش را به من داده است.
حتمن ناسرادین شاه خیلی کارهای خوب می کرده که مامانش به اندازه استادیوم آزادی برایش زن گرفته بود.
ولی من مؤتقدم که اصولن انسان باید زن بگیرد تا آدم بشود ،
چون بابایمان همیشه می گوید مشکلات انسان را آدم می کند.
در عزدواج تواهم خیلی مهم است یعنی دو طرف باید به هم بخورند.
مثلن من و ساناز دختر خاله مان خیلی به هم می خوریم.
از لهاز فکری هم دو طرف باید به هم بخورند، ساناز چون سه سالش است هنوز
فکر ندارد که به من بخورد ولی مامانم می گوید این ساناز از تو بیشتر هالیش می شود.
در عزدواج سن و سال اصلن مهم نیست چه بسیار آدمهای بزرگی بوده اند که کارشان به تلاغ کشیده شده
و چه بسیار آدم های کوچکی که نکشیده شده.
مهم اشق است ! اگر اشق باشد دیگر کسی از شوهرش سکه نمی خواهد
و دایی مختار هم از زندان در می آید. من تا حالا کلی سکه جم کرده ام
و می خواهم همان اول قلکم را بشکنم و همه اش را به ساناز بدهم
تا بعدن به زندان نروم. مهریه وشیر بلال هیچ کس را خوشبخت نمی کند.
همین خرج های ازافی باعث می شود که زندگی سخت بشود
وسر خرج عروسی دایی مختار با پدر خانومش حرفش بشود.
دایی مختار می گفت پدر خانومش چتر باز بود.
خوب شاید حقوق چتر بازی خیلی کم بوده که نتوانسته خرج عروسی را بدهد.
البته من و ساناز تفافق کرده ایم که بجای شام عروسی چیپس و خلالی نمکی بدهیم. هم ارزان تر است ،
هم خوشمزه تراست تازه وقتی می خوری خش خش هم می کند!
اگر آدم زن خانه دار بگیرد خیلی بهتر است و گرنه آدم مجبور می شود خودش خانه بگیرد.
زن دایی مختار هم خانه دار نبود و دایی مختار مجبور شد یک زیر زمینی بگیرد.
می گفت چون رهم و اجاره بالاست آنها رفته اند پایین!
اما خانوم دایی مختار هم می خواست برود بالا! حتمن از زیر زمینی می ترسید .
ساناز هم از زیر زمینی می ترسد برای همین هم برایش توی
باغچه یک خانه درختی درست کردم. اما ساناز از آن بالا افتاد و دستش شکست.
از آن موقه خاله با من قهر است. قهر بهتر از دعواست.
آدم وقتی قهر می کند بعد آشتی می کند ولی اگر دعوا کند بعد کتک کاری می کند
بعد خانومش می رود دادگاه شکایت می کند بعد می آیند دایی مختار را می برند زندان!
البته زندان آدم را مرد می کند.عزدواج هم آدم را مرد می کند،
اما آدم با عزدواج مرد بشود خیلی بهتر است! "
نویسنده جناب "هیچکی"
تا به حال من پنج تا کار خوب کرده ام و مامانم قول پنج تایش را به من داده است.
حتمن ناسرادین شاه خیلی کارهای خوب می کرده که مامانش به اندازه استادیوم آزادی برایش زن گرفته بود.
ولی من مؤتقدم که اصولن انسان باید زن بگیرد تا آدم بشود ،
چون بابایمان همیشه می گوید مشکلات انسان را آدم می کند.
در عزدواج تواهم خیلی مهم است یعنی دو طرف باید به هم بخورند.
مثلن من و ساناز دختر خاله مان خیلی به هم می خوریم.
از لهاز فکری هم دو طرف باید به هم بخورند، ساناز چون سه سالش است هنوز
فکر ندارد که به من بخورد ولی مامانم می گوید این ساناز از تو بیشتر هالیش می شود.
در عزدواج سن و سال اصلن مهم نیست چه بسیار آدمهای بزرگی بوده اند که کارشان به تلاغ کشیده شده
و چه بسیار آدم های کوچکی که نکشیده شده.
مهم اشق است ! اگر اشق باشد دیگر کسی از شوهرش سکه نمی خواهد
و دایی مختار هم از زندان در می آید. من تا حالا کلی سکه جم کرده ام
و می خواهم همان اول قلکم را بشکنم و همه اش را به ساناز بدهم
تا بعدن به زندان نروم. مهریه وشیر بلال هیچ کس را خوشبخت نمی کند.
همین خرج های ازافی باعث می شود که زندگی سخت بشود
وسر خرج عروسی دایی مختار با پدر خانومش حرفش بشود.
دایی مختار می گفت پدر خانومش چتر باز بود.
خوب شاید حقوق چتر بازی خیلی کم بوده که نتوانسته خرج عروسی را بدهد.
البته من و ساناز تفافق کرده ایم که بجای شام عروسی چیپس و خلالی نمکی بدهیم. هم ارزان تر است ،
هم خوشمزه تراست تازه وقتی می خوری خش خش هم می کند!
اگر آدم زن خانه دار بگیرد خیلی بهتر است و گرنه آدم مجبور می شود خودش خانه بگیرد.
زن دایی مختار هم خانه دار نبود و دایی مختار مجبور شد یک زیر زمینی بگیرد.
می گفت چون رهم و اجاره بالاست آنها رفته اند پایین!
اما خانوم دایی مختار هم می خواست برود بالا! حتمن از زیر زمینی می ترسید .
ساناز هم از زیر زمینی می ترسد برای همین هم برایش توی
باغچه یک خانه درختی درست کردم. اما ساناز از آن بالا افتاد و دستش شکست.
از آن موقه خاله با من قهر است. قهر بهتر از دعواست.
آدم وقتی قهر می کند بعد آشتی می کند ولی اگر دعوا کند بعد کتک کاری می کند
بعد خانومش می رود دادگاه شکایت می کند بعد می آیند دایی مختار را می برند زندان!
البته زندان آدم را مرد می کند.عزدواج هم آدم را مرد می کند،
اما آدم با عزدواج مرد بشود خیلی بهتر است! "
نویسنده جناب "هیچکی"
رد: می خواهم عزدواج کنم آخر بذرگ شده ام...!!!
حمید جان سلام
نوشته طنز جالبی بود،ای کاش واقعا زندگی اینها بود
موفق باشی
نوشته طنز جالبی بود،ای کاش واقعا زندگی اینها بود
موفق باشی
armani- .
- تعداد پستها : 22
امتياز كاربر : 53
تاريخ عضويت : 2009-11-06
ساير موارد
نوع گوشي همراه:
حالت من:
جوايز اخذ شده:
رد: می خواهم عزدواج کنم آخر بذرگ شده ام...!!!
salam hamid.neveshtat bahal o mofid bod
Soniya- .
- تعداد پستها : 89
امتياز كاربر : 196
تاريخ عضويت : 2009-10-29
جنسيت :
متولد : 1987-08-20
سن : 37
شهر : تبريز
ساير موارد
نوع گوشي همراه: نوكيا
حالت من: خونسرد
جوايز اخذ شده:
رد: می خواهم عزدواج کنم آخر بذرگ شده ام...!!!
سلام
الان دارم ميكشم اما قول ميدم تا 10 مين ديگه بخونمش اما ظاهرا بايد متن خوبي باشه
الان دارم ميكشم اما قول ميدم تا 10 مين ديگه بخونمش اما ظاهرا بايد متن خوبي باشه
رد: می خواهم عزدواج کنم آخر بذرگ شده ام...!!!
بازم سلام
خيلييييييييييييييييييي باحال بود
دست درد نكنه كلي خنديدم
خيلييييييييييييييييييي باحال بود
دست درد نكنه كلي خنديدم
رد: می خواهم عزدواج کنم آخر بذرگ شده ام...!!!
دكي خيلي بامزه بود و در عين حال خيلي آموزنده،بازم ممنون
رد: می خواهم عزدواج کنم آخر بذرگ شده ام...!!!
سلام حمید جوون مطلبت خوب بود مخصوصا با اون تیکه موافقم که گفته ازدواج مردها رو ادم میکنه "راستی کلک منم تو این داستان بودمو خبر نداشتم"
sanaziii- مدير تالار دانشجو
- تعداد پستها : 395
امتياز كاربر : 909
تاريخ عضويت : 2009-10-31
جنسيت :
متولد : 1991-06-12
سن : 33
ساير موارد
نوع گوشي همراه: سوني اريكسون
حالت من: شاد
جوايز اخذ شده:
رد: می خواهم عزدواج کنم آخر بذرگ شده ام...!!!
جالب بود. روش خوبی بود برای بیان مشکلات.
متشکرم.
متشکرم.
Ariya- .
- تعداد پستها : 56
امتياز كاربر : 164
تاريخ عضويت : 2009-11-13
ساير موارد
نوع گوشي همراه:
حالت من:
جوايز اخذ شده:
رد: می خواهم عزدواج کنم آخر بذرگ شده ام...!!!
مرسی بچه ها
ولی همینطور که قبلا هم گفتم این مطلب رو از یکی از دوستام گرفتم که اسمش هیچکی هست
ولی همینطور که قبلا هم گفتم این مطلب رو از یکی از دوستام گرفتم که اسمش هیچکی هست
رد: می خواهم عزدواج کنم آخر بذرگ شده ام...!!!
سلام طنز جالبي بود كلي با بچه ها خنديديم
بازم از اين جور مطلالب بگذاريد آموزنده و جالب
ممنون
آبجي كوچيكه
ريحانه
بازم از اين جور مطلالب بگذاريد آموزنده و جالب
ممنون
آبجي كوچيكه
ريحانه
صفحه 1 از 1
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد