میثم از جنایت مستانه گفت...
جوان ايراني :: متفرقه :: اخبار و تازه ها
صفحه 1 از 1
میثم از جنایت مستانه گفت...
آنچه اين جوان را به سمت ارتکاب قتل پيش برد انگيزه يي تکراري براي بسياري از متهمان به قتلي است که در سن و سال وي قرار دارند.
جواني که سال گذشته در نوشهر مرتکب قتل شده و فرار کرده بود دو روز بعد از اقامتش در تهران به دام افتاد و به ارتکاب جنايت اعتراف کرد.
آنچه اين جوان را به سمت ارتکاب قتل پيش برد انگيزه يي تکراري براي بسياري از متهمان به قتلي است که در سن و سال وي قرار دارند.
متهم عاشق دختري جوان بود و وقتي احساس کرد مزاحمي براي رسيدن او به عشق ديرينه اش پيدا شده است قدرت نمايي و توسل به زور و چاقو را بهترين راه براي رسيدن به خواسته هايش تشخيص داد.
بنا بر محتويات اين پرونده جنايي روز 12 اسفندماه سال گذشته پسري به نام بابک در منطقه کورکورسر شهر نوشهر هدف يک ضربه چاقو قرار گرفت و جان باخت.
کارآگاهان ويژه مبارزه با قتل هنگامي که به تحقيق درباره اين جنايت پرداختند ردپاي پسري به نام ميثم را پيدا کردند و اطمينان يافتند مقتول روز حادثه با اين جوان قرار ملاقات داشته است.
اگرچه گره اصلي اين پرونده خيلي زود باز شد، فرار ميثم پيشرفت تحقيقات را مختل کرد و افسران جنايي را به تکاپو انداخت تا ردي از وي به دست بياورند.
تجسس ها در ماه هاي اوليه بي نتيجه بود و کسي از محل اختفاي متهم به قتل خبر نداشت.
پس از آن نيز پرونده به حالت راکد درآمد تا اينکه چند روز پيش يک خبر سبب شد گزارش هاي تنظيم شده از اين قتل بار ديگر روي ميز بازپرس جنايي نوشهر قرار بگيرد. اطلاعات واصله گواهي مي داد ميثم به تهران رفته و در آنجا ديده شده است.
برگه نيابت قضايي خيلي زود به دست ماموران رسيد و آنها راهي تهران شدند و از همکاران شان در اداره 10 پليس آگاهي کمک خواستند. اگر اخبار رسيده صحت داشت کارآگاهان مي توانستند متهم را در غرب تهران پيدا کنند.
عمليات جست و جوي آنان نتيجه داد و ميثم دو روز بعد از حضور در تهران هنگامي که از يک تاکسي در فلکه دوم صادقيه پياده شد خود را در محاصره پليس ديد.
ميثم که توانسته بود حدود 10 ماه به صورت پنهاني زندگي کند وقتي تحت بازجويي قرار گرفت به جرمش اقرار کرد و گفت؛ «از کودکي ارتباط نزديکي بين من و دختر يکي از دوستان خانوادگي مان به نام مريم وجود داشت. پس از گذشت سال ها و بزرگ شدن هر دو نفر ما، اين ارتباط نزديک تر شد و تصميم داشتيم پس از پايان دوران خدمت سربازي من، با يکديگر ازدواج کنيم. پس از تمام شدن دوران سربازي و بازگشتن به نوشهر به علت مشکلات مالي خانواده براي تامين هزينه هاي خواهران و برادرانم به سرعت در شغل نقاشي ساختمان مشغول به کار شدم و همين موضوع باعث شد مدتي ارتباط من با مريم کاهش پيدا کند تا اينکه اواخر سال گذشته متوجه شدم فردي به نام بابک براي مريم ايجاد مزاحمت کرده است. با بابک تماس گرفتم و از او علت اين مزاحمت ها را پرسيدم و خواستم ديگر مزاحم مريم نشود اما اين گفت وگو به مشاجره تبديل شد و ما با هم قرار ملاقات گذاشتيم. در حالي که بسيار عصباني بودم چاقويي را در جيبم گذاشتم و به محل قرار در منطقه «کورکورسر» نوشهر رفتم و در آنجا با بابک درگير شدم و در يک لحظه با چاقو ضربه يي به وي وارد کردم.»
متهم در ادامه گفت؛ «پس از قتل بابک، به مشهد رفتم و با اجاره کردن يک اتاق کوچک در منطقه پيروزي، به نقاشي ساختمان مشغول شدم تا اينکه تصميم گرفتم براي گرفتن سفارش عمده کاري به تهران بيايم. من در منطقه پونک موفق به پيدا کردن کار شدم اما فقط پس از گذشت دو روز از زمان حضورم در تهران، دستگير شدم.»
به گفته سرهنگ سعيد ليراوي معاون مبارزه با جرائم جنايي پليس آگاهي تهران، متهم به کارآگاهان پليس آگاهي نوشهر تحويل داده شد تا تحقيقات تکميلي از وي صورت گيرد.
جواني که سال گذشته در نوشهر مرتکب قتل شده و فرار کرده بود دو روز بعد از اقامتش در تهران به دام افتاد و به ارتکاب جنايت اعتراف کرد.
آنچه اين جوان را به سمت ارتکاب قتل پيش برد انگيزه يي تکراري براي بسياري از متهمان به قتلي است که در سن و سال وي قرار دارند.
متهم عاشق دختري جوان بود و وقتي احساس کرد مزاحمي براي رسيدن او به عشق ديرينه اش پيدا شده است قدرت نمايي و توسل به زور و چاقو را بهترين راه براي رسيدن به خواسته هايش تشخيص داد.
بنا بر محتويات اين پرونده جنايي روز 12 اسفندماه سال گذشته پسري به نام بابک در منطقه کورکورسر شهر نوشهر هدف يک ضربه چاقو قرار گرفت و جان باخت.
کارآگاهان ويژه مبارزه با قتل هنگامي که به تحقيق درباره اين جنايت پرداختند ردپاي پسري به نام ميثم را پيدا کردند و اطمينان يافتند مقتول روز حادثه با اين جوان قرار ملاقات داشته است.
اگرچه گره اصلي اين پرونده خيلي زود باز شد، فرار ميثم پيشرفت تحقيقات را مختل کرد و افسران جنايي را به تکاپو انداخت تا ردي از وي به دست بياورند.
تجسس ها در ماه هاي اوليه بي نتيجه بود و کسي از محل اختفاي متهم به قتل خبر نداشت.
پس از آن نيز پرونده به حالت راکد درآمد تا اينکه چند روز پيش يک خبر سبب شد گزارش هاي تنظيم شده از اين قتل بار ديگر روي ميز بازپرس جنايي نوشهر قرار بگيرد. اطلاعات واصله گواهي مي داد ميثم به تهران رفته و در آنجا ديده شده است.
برگه نيابت قضايي خيلي زود به دست ماموران رسيد و آنها راهي تهران شدند و از همکاران شان در اداره 10 پليس آگاهي کمک خواستند. اگر اخبار رسيده صحت داشت کارآگاهان مي توانستند متهم را در غرب تهران پيدا کنند.
عمليات جست و جوي آنان نتيجه داد و ميثم دو روز بعد از حضور در تهران هنگامي که از يک تاکسي در فلکه دوم صادقيه پياده شد خود را در محاصره پليس ديد.
ميثم که توانسته بود حدود 10 ماه به صورت پنهاني زندگي کند وقتي تحت بازجويي قرار گرفت به جرمش اقرار کرد و گفت؛ «از کودکي ارتباط نزديکي بين من و دختر يکي از دوستان خانوادگي مان به نام مريم وجود داشت. پس از گذشت سال ها و بزرگ شدن هر دو نفر ما، اين ارتباط نزديک تر شد و تصميم داشتيم پس از پايان دوران خدمت سربازي من، با يکديگر ازدواج کنيم. پس از تمام شدن دوران سربازي و بازگشتن به نوشهر به علت مشکلات مالي خانواده براي تامين هزينه هاي خواهران و برادرانم به سرعت در شغل نقاشي ساختمان مشغول به کار شدم و همين موضوع باعث شد مدتي ارتباط من با مريم کاهش پيدا کند تا اينکه اواخر سال گذشته متوجه شدم فردي به نام بابک براي مريم ايجاد مزاحمت کرده است. با بابک تماس گرفتم و از او علت اين مزاحمت ها را پرسيدم و خواستم ديگر مزاحم مريم نشود اما اين گفت وگو به مشاجره تبديل شد و ما با هم قرار ملاقات گذاشتيم. در حالي که بسيار عصباني بودم چاقويي را در جيبم گذاشتم و به محل قرار در منطقه «کورکورسر» نوشهر رفتم و در آنجا با بابک درگير شدم و در يک لحظه با چاقو ضربه يي به وي وارد کردم.»
متهم در ادامه گفت؛ «پس از قتل بابک، به مشهد رفتم و با اجاره کردن يک اتاق کوچک در منطقه پيروزي، به نقاشي ساختمان مشغول شدم تا اينکه تصميم گرفتم براي گرفتن سفارش عمده کاري به تهران بيايم. من در منطقه پونک موفق به پيدا کردن کار شدم اما فقط پس از گذشت دو روز از زمان حضورم در تهران، دستگير شدم.»
به گفته سرهنگ سعيد ليراوي معاون مبارزه با جرائم جنايي پليس آگاهي تهران، متهم به کارآگاهان پليس آگاهي نوشهر تحويل داده شد تا تحقيقات تکميلي از وي صورت گيرد.
mana- مدير تالار ايران شناسي
- تعداد پستها : 337
امتياز كاربر : 806
تاريخ عضويت : 2010-02-17
جنسيت :
متولد : 1986-09-29
سن : 38
ساير موارد
نوع گوشي همراه: نوكيا
حالت من: سپاسگذار
جوايز اخذ شده:
جوان ايراني :: متفرقه :: اخبار و تازه ها
صفحه 1 از 1
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد