زندگي هاي قيفي و شيپوري
2 مشترك
صفحه 1 از 1
زندگي هاي قيفي و شيپوري
تفسیر آیه شریفه: صراط الذین انعمت علیهم
گوش ما گیر و بدان محفل کشان
چیزی که وارد قیف میشود اول در دهانه آن قرار میگیرد، و دهانه قیف باز و پهن و گشاد است، اما آخرش تنگ، درست برعکس شیپور که اولش محدود و باریک و تنگ ولی آخرش باز و وسیع و پهن.
حال یک زندگی شیطانی دقیقاً چیزی شبیه قیف است، یعنی اول آنکه نگاه میکنی آزادی، رهایی و گشادگی است. از اینرو هر جور که بخواهی زندگی میکنی و هر چه بخواهی میپوشی، نه گوشت پرده و مانعی دارد که هر چیز را نشنوی و نه زبانت میزانی که پیوسته و یکریز حرف نزنی، دیگر خط قرمز در زندگی تو بیمعناست و تمام مرزها را بر خود و برای خود باز و آزاد میبینی، و به خاطر همین آزادی چه آزادیهایی که از دیگران سلب میکنی. گاه با پوشش خود رشته مهر و محبت مردان بسیاری نسبت به همسران خود را برای همیشه از هم میدری، و از این رهگذر چه اطفال و دختر بچههای پاک و معصوم و بیگناهی را که برای همیشه در سردی و افسردگی و انزوا فرو میبری!
و گاه با یک سخن ناسزا و ناصواب و نیش دار و یا نسبت ناروایی چه آتشی به پا کرده و عزت و آبروی دیگران را دود و خاکستر میکنی.
ظالم آن قومی که چشمان دوختند زان سخنها عالمی را سوختند
عالمی را یک سخن ویران کند روبهان مرده را شیران کند
اما یادمان باشد اینگونه زندگی پایان خوشی نداشته بلکه محدودیتها و تنگناها و سقوطهای خطیر و خطرناکی در پی خواهد داشت.
آنچه دیدی بر قرار خود نماند و آنچه بینی هم نماند برقرار
زندگی مردان خدا چیزی شبیه کوچه باغهاست که پر گرد و غبار و پر پیچ و خم و پردست اندازند اما در پایان باغ است و خرمی، باغی که یک تماشای آن تلافی صد جفا بکند.
و البته نقطه مقابل این زندگی، زندگی مردان خداست که چیزی شبیه همان شیپور است اولش دشواریها و تنگناها و محدودیتها و محرومیتهاست و پایانش وسعت و گشادگی، درست مانند نفس و باز دمی که یک نی نواز در نی میدمد، و از آنجا که در مجرابی باریک و تنگ و محدود قرار میگیرد عاقبتی خوش داشته و به آهنگی زیبا و ماندگار بدل خواهد شد.
از اینرو قرآن کریم برای مردان خدا که همان اهل تقوا و فضیلت باشند بجای آغاز خوش، پایان خرم را یاد آور شده، و میگوید: و العاقبه للمتقین
یعنی اهل تقوا اگر چه آغازی شاد و خوش ندارند ولی فرجامی نیک و نیکو در انتظار آنان است.
مرد آخر بین مبارک بندهای است
و سرّ ماجرا هم این است که آدمی که میخواهد ساخته و اصلاح شود مثل یک خانه کلنگی است که بخواهند به یک برج بلند و رفیع و آسمان خراش تبدیل کنند، چنین خانهای اول تخریب و خراب میشود و سپس برج شده و بالا میرود.
پس یادمان باشد که راه خدا اولش سخت است و حرفهای تلخ و ناگوار شنیدن، و نسبتها و برچسبهای نادرست را تحمل کردن است، و باید زبانت غربال داشته باشد و هر چیزی را نگویی، و گوشات باید غربال داشته باشد که هر چیزی را نشنوی، چشمهایت نیز همینطور یعنی هر چیزی را نبینی.
اینگونه زندگی کردن اگر چه به ظاهر آسان نیست و شاید پردردسر نیز هست اما سرانجام خوشی در پیش دارد.
ای دل غمدیده حالت به شود دل بد مسکن
وین سر شوریده بازآید به سامان غم مخور
دور گردون گرد دو روزی بر مراد ما نرفت
دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور
هان مشو نومید چون واقف نثی از سر غیب
باشد اندر پرده بازیهای پنهان غم مخور
گرچه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید
هیچ راهی نیست کان را نیست پایان غم مخور
بنابراین زندگی مردان خدا چیزی شبیه کوچه باغهاست که پر گرد و غبار و پر پیچ و خم و پردست اندازند اما در پایان باغ است و خرمی، باغی که یک تماشای آن تلافی صد جفا بکند.
حال که انواع زندگیها را خواندی و شنیدی نوبت به انتخاب میرسد.
و البته انتخاب دشوار است مگر آنکه آدمی بجای نزدیک بین بودن، تیزبین و عاقبت اندیش باشد و عاقبت اندیشی نیازمند فهم و آگاهی و تعقل و شعور است که از میان نعمتهای خداوند بالاترین نعمتهاست.
از اینرو در این سوره از خداوند میخواهیم که راه را نشان دهد، راه همان کسانی که به ایشان نعمت داده، یعنی نعمت فهم و آگاهی که توانستهاند به کمک آن زندگی شیپوری را گزینش و زندگی قیفی را رها کنند.
گوش ما گیر و بدان محفل کشان کز رحیقش میخورند آن سرخوشان
--------------------------------------------------------------------------------
تالیف: حجت الاسلام محمد رضا رنجبر
تنظیم برای تبیان: شکوری
گوش ما گیر و بدان محفل کشان
چیزی که وارد قیف میشود اول در دهانه آن قرار میگیرد، و دهانه قیف باز و پهن و گشاد است، اما آخرش تنگ، درست برعکس شیپور که اولش محدود و باریک و تنگ ولی آخرش باز و وسیع و پهن.
حال یک زندگی شیطانی دقیقاً چیزی شبیه قیف است، یعنی اول آنکه نگاه میکنی آزادی، رهایی و گشادگی است. از اینرو هر جور که بخواهی زندگی میکنی و هر چه بخواهی میپوشی، نه گوشت پرده و مانعی دارد که هر چیز را نشنوی و نه زبانت میزانی که پیوسته و یکریز حرف نزنی، دیگر خط قرمز در زندگی تو بیمعناست و تمام مرزها را بر خود و برای خود باز و آزاد میبینی، و به خاطر همین آزادی چه آزادیهایی که از دیگران سلب میکنی. گاه با پوشش خود رشته مهر و محبت مردان بسیاری نسبت به همسران خود را برای همیشه از هم میدری، و از این رهگذر چه اطفال و دختر بچههای پاک و معصوم و بیگناهی را که برای همیشه در سردی و افسردگی و انزوا فرو میبری!
و گاه با یک سخن ناسزا و ناصواب و نیش دار و یا نسبت ناروایی چه آتشی به پا کرده و عزت و آبروی دیگران را دود و خاکستر میکنی.
ظالم آن قومی که چشمان دوختند زان سخنها عالمی را سوختند
عالمی را یک سخن ویران کند روبهان مرده را شیران کند
اما یادمان باشد اینگونه زندگی پایان خوشی نداشته بلکه محدودیتها و تنگناها و سقوطهای خطیر و خطرناکی در پی خواهد داشت.
آنچه دیدی بر قرار خود نماند و آنچه بینی هم نماند برقرار
زندگی مردان خدا چیزی شبیه کوچه باغهاست که پر گرد و غبار و پر پیچ و خم و پردست اندازند اما در پایان باغ است و خرمی، باغی که یک تماشای آن تلافی صد جفا بکند.
و البته نقطه مقابل این زندگی، زندگی مردان خداست که چیزی شبیه همان شیپور است اولش دشواریها و تنگناها و محدودیتها و محرومیتهاست و پایانش وسعت و گشادگی، درست مانند نفس و باز دمی که یک نی نواز در نی میدمد، و از آنجا که در مجرابی باریک و تنگ و محدود قرار میگیرد عاقبتی خوش داشته و به آهنگی زیبا و ماندگار بدل خواهد شد.
از اینرو قرآن کریم برای مردان خدا که همان اهل تقوا و فضیلت باشند بجای آغاز خوش، پایان خرم را یاد آور شده، و میگوید: و العاقبه للمتقین
یعنی اهل تقوا اگر چه آغازی شاد و خوش ندارند ولی فرجامی نیک و نیکو در انتظار آنان است.
مرد آخر بین مبارک بندهای است
و سرّ ماجرا هم این است که آدمی که میخواهد ساخته و اصلاح شود مثل یک خانه کلنگی است که بخواهند به یک برج بلند و رفیع و آسمان خراش تبدیل کنند، چنین خانهای اول تخریب و خراب میشود و سپس برج شده و بالا میرود.
پس یادمان باشد که راه خدا اولش سخت است و حرفهای تلخ و ناگوار شنیدن، و نسبتها و برچسبهای نادرست را تحمل کردن است، و باید زبانت غربال داشته باشد و هر چیزی را نگویی، و گوشات باید غربال داشته باشد که هر چیزی را نشنوی، چشمهایت نیز همینطور یعنی هر چیزی را نبینی.
اینگونه زندگی کردن اگر چه به ظاهر آسان نیست و شاید پردردسر نیز هست اما سرانجام خوشی در پیش دارد.
ای دل غمدیده حالت به شود دل بد مسکن
وین سر شوریده بازآید به سامان غم مخور
دور گردون گرد دو روزی بر مراد ما نرفت
دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور
هان مشو نومید چون واقف نثی از سر غیب
باشد اندر پرده بازیهای پنهان غم مخور
گرچه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید
هیچ راهی نیست کان را نیست پایان غم مخور
بنابراین زندگی مردان خدا چیزی شبیه کوچه باغهاست که پر گرد و غبار و پر پیچ و خم و پردست اندازند اما در پایان باغ است و خرمی، باغی که یک تماشای آن تلافی صد جفا بکند.
حال که انواع زندگیها را خواندی و شنیدی نوبت به انتخاب میرسد.
و البته انتخاب دشوار است مگر آنکه آدمی بجای نزدیک بین بودن، تیزبین و عاقبت اندیش باشد و عاقبت اندیشی نیازمند فهم و آگاهی و تعقل و شعور است که از میان نعمتهای خداوند بالاترین نعمتهاست.
از اینرو در این سوره از خداوند میخواهیم که راه را نشان دهد، راه همان کسانی که به ایشان نعمت داده، یعنی نعمت فهم و آگاهی که توانستهاند به کمک آن زندگی شیپوری را گزینش و زندگی قیفی را رها کنند.
گوش ما گیر و بدان محفل کشان کز رحیقش میخورند آن سرخوشان
--------------------------------------------------------------------------------
تالیف: حجت الاسلام محمد رضا رنجبر
تنظیم برای تبیان: شکوری
صفحه 1 از 1
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد