دخترك و داداشش
+6
mohamad
dorsa_old
Persianyoung
میترا
sahar-i
setareh
10 مشترك
صفحه 1 از 2
صفحه 1 از 2 • 1, 2
دخترك و داداشش
سلام
سلام به چشماي قشنگتون كه باز شدم مهمونتون
سلام به اون دلايي كه دوستشون دارم قد آسمون
ميخوام برات قصه بگم اين قصه واقعيه
ميخوام از اولش بگم ولي كلمه اي كم دارم
يه دختري بود همين ورا ،نه اين ورا نه اون ورا
دختر دنبال فكر باز ،به دنبال رازو نيازو آرزوهاش
رفت و رفت رسيد به باغبون بي نياز
اون باغبون مهربون كه داشت باسه خودش همزبون
شد همزبون دختر قصمون
دخترك هر روز هر شب قصه ها شو با دل جون ميگفت باسه
باغبون مهربون .
روزگار چرخيد و چرخيد
رسيد روزي كه كاش نميرسيد
زد و دختره شد بي بال و پر
ديگه نداشت قصد سفر ،ساكشو بستو خواست كه بره
از پيش باغبون مهربون
باغبون مهربوني كرد،نذاشت از دست بره دختر قصمون
بهش بال و پر داد ،آب و دون نذاشت بشه نامهربون
از اون به بعد دختر قصمون شد ستاره آسمون باغبون
هر روز هر شب باسه باغبون خوش زبون
ميگفت حرف دل تا نمونه بي همزبون
اين همه مهربونيو اين همه همزبونيه
باغبون رسيد به جايي كه
باغبون شد يه داداشييه مهربون
ولي چي شد چي جوري شد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
كه اون دوتا همزبون شدن با هم نامهربون
يه روزي خواهر كوچيكه اومد گفت داداشي جون
قصه غم رو گوش بده
داداشي شد يه همزبون
ولي بعدش نامهربون
از دست خواهر كوچيكه
زد و شد غمگين و نگرون
اين دختر قصه ي ما حالا شده
بي همزبون داداشي رفت از پيشش
حالا ميخواد بدونه كه چرا داداشي شده نامهربون؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
**-**-**-**-**-**-**-**-**-**
به نظر شما چرا داداشي شد نامهربون؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اين مطلب آخرين بار توسط setareh در 2010-04-05, 12:01 ، و در مجموع 1 بار ويرايش شده است.
رد: دخترك و داداشش
جالب بود
ولی از کجا میشه فهمید چرا داداشی مهربون شده نامهربون؟
این راز صدها دلیل داره
شایده یکیش هم امدن همراز اولیه باشه
خدا داند
ولی از کجا میشه فهمید چرا داداشی مهربون شده نامهربون؟
این راز صدها دلیل داره
شایده یکیش هم امدن همراز اولیه باشه
خدا داند
میترا- بازرس
- تعداد پستها : 1173
امتياز كاربر : 3049
تاريخ عضويت : 2009-12-21
ساير موارد
نوع گوشي همراه:
حالت من: مهربون
جوايز اخذ شده: بهترين كاربر
رد: دخترك و داداشش
همونطور که میترا گفت ریحانه این ممکنه هزار و یک دلیل داشته باشه
من فکر میکنم بهتره این دخترک میرفت با خود باغبون حرف دلشو میزد اینجوری شاید میفهمید چرا باغبون دیگه خیال آب دادن به این گلا رو نداره
من فکر میکنم بهتره این دخترک میرفت با خود باغبون حرف دلشو میزد اینجوری شاید میفهمید چرا باغبون دیگه خیال آب دادن به این گلا رو نداره
رد: دخترك و داداشش
ريحانه داستانت مثه روز برا من روشنه
كامل ميفهمم چي ميگي منظورتو از تشبيهاوو كنايه هات كامل متوجه ميشم
دليل كاره باغبونم ميدونم
.....
.................................................................................................
.................................................................................................
.................................................................................................
.................................................................................................
تو تنها گله باغه اون باغبون نبودي
كامل ميفهمم چي ميگي منظورتو از تشبيهاوو كنايه هات كامل متوجه ميشم
دليل كاره باغبونم ميدونم
.....
.................................................................................................
.................................................................................................
.................................................................................................
.................................................................................................
تو تنها گله باغه اون باغبون نبودي
رد: دخترك و داداشش
ولی گاهی اوقات باید بری سفر
خودتو خوب از فکر تکراری خلاص کنی
و با ذهنی تازه و باز بیایی ببینی کجای کار ایراد داشت اون با منطق و صبر و حوصله
گاهی وقت جواب تو یه نگاه ساده نهته است و ماها که چشممون از احساسات پر شده
نمی تونیم اون معنی اون نگاه ساده رو ببینیم
یعنی تو خودمون غرق شدیم و به اطراف توجه نداریم
اون زمان یه دوست صمیمی و محرم نجات غریق ما خواهد بود
دوست اینجاهاست که پیدا میکنه
حالا این دوست میتونه خانواده باشه یا واقعا یه دوست باوفا
موفق باشین
خودتو خوب از فکر تکراری خلاص کنی
و با ذهنی تازه و باز بیایی ببینی کجای کار ایراد داشت اون با منطق و صبر و حوصله
گاهی وقت جواب تو یه نگاه ساده نهته است و ماها که چشممون از احساسات پر شده
نمی تونیم اون معنی اون نگاه ساده رو ببینیم
یعنی تو خودمون غرق شدیم و به اطراف توجه نداریم
اون زمان یه دوست صمیمی و محرم نجات غریق ما خواهد بود
دوست اینجاهاست که پیدا میکنه
حالا این دوست میتونه خانواده باشه یا واقعا یه دوست باوفا
موفق باشین
mohamad- .
- تعداد پستها : 236
امتياز كاربر : 382
تاريخ عضويت : 2009-11-28
جنسيت :
متولد : 1982-12-29
سن : 41
شهر : تبریز
ساير موارد
نوع گوشي همراه:
حالت من:
جوايز اخذ شده:
رد: دخترك و داداشش
درسا جون بگو ما هم بدونیم ابجی
میترا- بازرس
- تعداد پستها : 1173
امتياز كاربر : 3049
تاريخ عضويت : 2009-12-21
ساير موارد
نوع گوشي همراه:
حالت من: مهربون
جوايز اخذ شده: بهترين كاربر
رد: دخترك و داداشش
خوب نمیشه منم بدونم؟
من غریبه نیستم ها
من غریبه نیستم ها
میترا- بازرس
- تعداد پستها : 1173
امتياز كاربر : 3049
تاريخ عضويت : 2009-12-21
ساير موارد
نوع گوشي همراه:
حالت من: مهربون
جوايز اخذ شده: بهترين كاربر
رد: دخترك و داداشش
سلام دورسا جونم اون باغبون نميدونم چش شده
تازه گي هابه گلاش اهميت نميده
از صميم قلب آرزو ميكنم باغبون همون باغبون قبلي بشه
تا دوباره گلاش جون بگيرن
ميترا غريبه نيستي
اين يه حرفيه كه تنها كسي دركش ميكنه
كه بهش دچارشده باشه
همتونو دوستدارم
تازه گي هابه گلاش اهميت نميده
از صميم قلب آرزو ميكنم باغبون همون باغبون قبلي بشه
تا دوباره گلاش جون بگيرن
ميترا غريبه نيستي
اين يه حرفيه كه تنها كسي دركش ميكنه
كه بهش دچارشده باشه
همتونو دوستدارم
رد: دخترك و داداشش
خوب بگو شاید درک کردم
اگه اینجا نمیتونی بگی تو خصوصی بگو
شاید کاری از دستم بر امدها
حالا باغبون کی هست؟
من میشناسمش؟
اگه اینجا نمیتونی بگی تو خصوصی بگو
شاید کاری از دستم بر امدها
حالا باغبون کی هست؟
من میشناسمش؟
میترا- بازرس
- تعداد پستها : 1173
امتياز كاربر : 3049
تاريخ عضويت : 2009-12-21
ساير موارد
نوع گوشي همراه:
حالت من: مهربون
جوايز اخذ شده: بهترين كاربر
رد: دخترك و داداشش
شاید باغبون خودشم خسته اس، حالا یکی باید اون رو آب بده تابشه مثل قبل و بتونه باز به گلاش برسه......
رد: دخترك و داداشش
نه مثل اینکه من اصلا تو باغ نیستم
که باغبونو نمیشناسم
بابا یکی هم منو ببره تو باغ
که باغبونو نمیشناسم
بابا یکی هم منو ببره تو باغ
میترا- بازرس
- تعداد پستها : 1173
امتياز كاربر : 3049
تاريخ عضويت : 2009-12-21
ساير موارد
نوع گوشي همراه:
حالت من: مهربون
جوايز اخذ شده: بهترين كاربر
رد: دخترك و داداشش
پس همه توهم زدن؟
میترا- بازرس
- تعداد پستها : 1173
امتياز كاربر : 3049
تاريخ عضويت : 2009-12-21
ساير موارد
نوع گوشي همراه:
حالت من: مهربون
جوايز اخذ شده: بهترين كاربر
رد: دخترك و داداشش
ني ني خواستم به باغبون آب بدم
ولي ميگه با آب دادن من حالش خوب نميشه
تو بگو چيكار كنم؟؟؟؟؟؟؟
ولي ميگه با آب دادن من حالش خوب نميشه
تو بگو چيكار كنم؟؟؟؟؟؟؟
رد: دخترك و داداشش
ريحانه جون لازم نيست به باغبون آب بدي گلم
باغبونها معمولا چون بيشتر زير آفتاب كار ميكنن
شربت بهشون ميچسبه
باغبونها معمولا چون بيشتر زير آفتاب كار ميكنن
شربت بهشون ميچسبه
رد: دخترك و داداشش
نه دوستان مثل اینکه هنوز غریبه ام
باشه دیگه تو این جمع چند نفریتون من نظر نمیدم
و مزاحم این جمع قشنگتون نمیشم
باشه دیگه تو این جمع چند نفریتون من نظر نمیدم
و مزاحم این جمع قشنگتون نمیشم
میترا- بازرس
- تعداد پستها : 1173
امتياز كاربر : 3049
تاريخ عضويت : 2009-12-21
ساير موارد
نوع گوشي همراه:
حالت من: مهربون
جوايز اخذ شده: بهترين كاربر
رد: دخترك و داداشش
ولی باران جون به نظر من اون باغبون خودشم یه گله که نیاز به باغبون داره ، مسئله اینه که باغبون اصلی رو باید پیدا کنه آخه اگه اون رو ببینه میفهمه که دستیارهای کوچولوی باغبون مهم نیستن،
اگه اون رو ببینه می تونه از نا مهربونی دستیارها گله کنه پیشش،
میتونه از تیغ گل هایی که خواست آبشون بده و ناز و نوازششون کنه اما دستش رو زخمی کردن شکایت کنه،
می تونه سرش رو بذاره تو دلش و تا میتونه گریه کنه،
می تونه هرچقدر دلش می خواد ناز کنه و مطمئن باشه باغبون مهربون
خریدار دست های زخمیشه، خریدار نازشه ....
اگه اون رو ببینه می تونه از نا مهربونی دستیارها گله کنه پیشش،
میتونه از تیغ گل هایی که خواست آبشون بده و ناز و نوازششون کنه اما دستش رو زخمی کردن شکایت کنه،
می تونه سرش رو بذاره تو دلش و تا میتونه گریه کنه،
می تونه هرچقدر دلش می خواد ناز کنه و مطمئن باشه باغبون مهربون
خریدار دست های زخمیشه، خریدار نازشه ....
رد: دخترك و داداشش
niinii نوشته است:ولی باران جون به نظر من اون باغبون خودشم یه گله که نیاز به باغبون داره ، مسئله اینه که باغبون اصلی رو باید پیدا کنه آخه اگه اون رو ببینه میفهمه که دستیارهای کوچولوی باغبون مهم نیستن،
اگه اون رو ببینه می تونه از نا مهربونی دستیارها گله کنه پیشش،
میتونه از تیغ گل هایی که خواست آبشون بده و ناز و نوازششون کنه اما دستش رو زخمی کردن شکایت کنه،
می تونه سرش رو بذاره تو دلش و تا میتونه گریه کنه،
می تونه هرچقدر دلش می خواد ناز کنه و مطمئن باشه باغبون مهربون
خریدار دست های زخمیشه، خریدار نازشه ....
نی نی اینجوری نگو که من دلم خیلی نازکه الانه که بشینم گریه کنما
بچه ها میترا راست میگه
یکی بگه باغ کجاست و باغبون کیه و تیغ گل دیگه چیه ؟؟؟
اما به نظر من اینجا هر کسی بسته به برداشتی که از حرفای ریحانه ببخشید ستاره داشته نظر داده
و هنوزم سر حرفم هستم
بهتره اگه آدما یه روزی از یکی دلگیر شدن یا اتفاقی بینشون افتاد بشینن و با هم حرف بزنن
این بهترین راهه
صفحه 1 از 2 • 1, 2
صفحه 1 از 2
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد