بخشي از نيايش دكتر علي شريعتي
3 مشترك
جوان ايراني :: متفرقه :: گفتگوي ازاد
صفحه 1 از 1
بخشي از نيايش دكتر علي شريعتي
خدايا!
به هر که دوست مي داري بياموز که:
عشق از زندگي کردن بهتر است،
وبه هر که دوست تر مي داري بچشان که:
دوست داشتن از عشق برتر است.
خدايا! مرا همواره، آگاه وهوشياردار، تا پيش از شناختن درست و کامل کسي يا فکري -مثبت يا منفي- قضاوت نکنم.
خدايا! مرا در ايمان، اطاعت مطلق بخش، تا در جهان، عصيان مطلق باشم.
خدايا! انديشه و احساس مرا در سطحي پايين مياور که زرنگي هاي جقير و پستي هاي نکبت بارو پليد شبه آدمهاي اندک را متوجه شوم، چه، دوست تر مي دارم بزرگواري گول خور باشم تا، همچون اينان، کوچکواري گول زن.
خدايا! قناعت، صبر و تحمل را از ملتم بازگير و به من ارزاني دار!
خدايا! تورا همچون فرزند بزرگ حسين بن علي(ع) سپاس مي گزارم که دشمنان مرا از ميان احمق ها برگزيني، که چند دشمن ابله، نعمتي است که خداوند تنها به بندگان خاصش عطا مي کند.
خدايا! مرا هرگز مراد بي شعورها و محبوب نمک هاي ميوه مگردان.
خدايا! بر اراده، دانش، عصيان، بي نيازي، حيرت، لطافت روح، شهامت و تنهايي ام بيفزاي.
خدايا! در برابر هر چه انسان ماندن را به تباهي مي کشاند، مرا، با نداشتن و نخواستن، روئين تن کن.
خدايا! به هر که دوست مي داري بياموز که: عشق از زندگي کردن بهتر است، وبه هر که دوست تر مي داري بچشان که: دوست داشتن از عشق برتر است.
خدايا! به من، توفيق تلاش در شکست، صبر در نوميدي، رفتن بي همراه، جهاد بي سلاح، کار بي پاداش، فداکاري در سکوت، دين بي دنيا، مذهب بي عوام، عظمت بي نام، خدمت بي نان، ايمان بي ريا، خوبي بي نمود، گستاخي بي خامي، مناعت بي غرور، عشق بي هوس، تنهايي در انبوه جمعيت، دوست داشتن بي آنکه دوست بداند، روزي کن.
خدايا! مگذار ،
که: ايمانم به اسلام و عشقم به خاندان پيامبر، مرا با کسبه ي دين، با حَمَله ي تعصّب و عَمَله ي ارتجاع، هم آواز کند،
که: آزادي ام اسير پسند عوام گردد،
که: دينم، در پس وجهه ي ديني ام، دفن شود،
که: عوام زدگي، مرا مقلد تقليد کنندگانم سازد،
که: آنچه را حق مي دانم، به خاطر آن که بد مي دانند، کتمان کنم!
خدايا! مسئوايت هاي شيعه بودن را – که علي وار بودن و علي وار زيستن و علي وار مردن است و علي وار پرستيدن و علي وار انديشيدن و علي وار جهاد کردن و علي وار کار کردن و علي وار سخن گفتن و علي وار سکوت کردن است – تا آنجا که در توان اين بنده ي ناتوان علي است، همواره فرا يادم آر.
خدايا! رحمتي کن تا ايمان، نام و نان برايم نياورد، قوّتم بخش تا نانم را، وحتي نامم را، در خطر ايمانم افکنم، تا از آنها باشم که پول دنيا را مي گيرند و براي دين کار مي کنند، نه آنها که پول دين مي گيرند و براي دنيا کار مي کنند.
به هر که دوست مي داري بياموز که:
عشق از زندگي کردن بهتر است،
وبه هر که دوست تر مي داري بچشان که:
دوست داشتن از عشق برتر است.
خدايا! مرا همواره، آگاه وهوشياردار، تا پيش از شناختن درست و کامل کسي يا فکري -مثبت يا منفي- قضاوت نکنم.
خدايا! مرا در ايمان، اطاعت مطلق بخش، تا در جهان، عصيان مطلق باشم.
خدايا! انديشه و احساس مرا در سطحي پايين مياور که زرنگي هاي جقير و پستي هاي نکبت بارو پليد شبه آدمهاي اندک را متوجه شوم، چه، دوست تر مي دارم بزرگواري گول خور باشم تا، همچون اينان، کوچکواري گول زن.
خدايا! قناعت، صبر و تحمل را از ملتم بازگير و به من ارزاني دار!
خدايا! تورا همچون فرزند بزرگ حسين بن علي(ع) سپاس مي گزارم که دشمنان مرا از ميان احمق ها برگزيني، که چند دشمن ابله، نعمتي است که خداوند تنها به بندگان خاصش عطا مي کند.
خدايا! مرا هرگز مراد بي شعورها و محبوب نمک هاي ميوه مگردان.
خدايا! بر اراده، دانش، عصيان، بي نيازي، حيرت، لطافت روح، شهامت و تنهايي ام بيفزاي.
خدايا! در برابر هر چه انسان ماندن را به تباهي مي کشاند، مرا، با نداشتن و نخواستن، روئين تن کن.
خدايا! به هر که دوست مي داري بياموز که: عشق از زندگي کردن بهتر است، وبه هر که دوست تر مي داري بچشان که: دوست داشتن از عشق برتر است.
خدايا! به من، توفيق تلاش در شکست، صبر در نوميدي، رفتن بي همراه، جهاد بي سلاح، کار بي پاداش، فداکاري در سکوت، دين بي دنيا، مذهب بي عوام، عظمت بي نام، خدمت بي نان، ايمان بي ريا، خوبي بي نمود، گستاخي بي خامي، مناعت بي غرور، عشق بي هوس، تنهايي در انبوه جمعيت، دوست داشتن بي آنکه دوست بداند، روزي کن.
خدايا! مگذار ،
که: ايمانم به اسلام و عشقم به خاندان پيامبر، مرا با کسبه ي دين، با حَمَله ي تعصّب و عَمَله ي ارتجاع، هم آواز کند،
که: آزادي ام اسير پسند عوام گردد،
که: دينم، در پس وجهه ي ديني ام، دفن شود،
که: عوام زدگي، مرا مقلد تقليد کنندگانم سازد،
که: آنچه را حق مي دانم، به خاطر آن که بد مي دانند، کتمان کنم!
خدايا! مسئوايت هاي شيعه بودن را – که علي وار بودن و علي وار زيستن و علي وار مردن است و علي وار پرستيدن و علي وار انديشيدن و علي وار جهاد کردن و علي وار کار کردن و علي وار سخن گفتن و علي وار سکوت کردن است – تا آنجا که در توان اين بنده ي ناتوان علي است، همواره فرا يادم آر.
خدايا! رحمتي کن تا ايمان، نام و نان برايم نياورد، قوّتم بخش تا نانم را، وحتي نامم را، در خطر ايمانم افکنم، تا از آنها باشم که پول دنيا را مي گيرند و براي دين کار مي کنند، نه آنها که پول دين مي گيرند و براي دنيا کار مي کنند.
رد: بخشي از نيايش دكتر علي شريعتي
afarin dorsa ghashang bod vali khodayi man hamishe migoftam dos dashtan az eshgh bartare ghabol nemikardin ke nazare mano doctor shariati hamishe mese ham bode
sara- .
- تعداد پستها : 285
امتياز كاربر : 553
تاريخ عضويت : 2009-10-25
جنسيت :
ساير موارد
نوع گوشي همراه:
حالت من: مهربون
جوايز اخذ شده:
مواضيع مماثلة
» شعري از دكتر علي شريعتي
» خاطره اي لطيف از دكتر علي شريعتي
» [color=red]شريعتي که بود؟ چه ميگفت و چه کرد؟ [/color]
» خاطره اي لطيف از دكتر علي شريعتي
» [color=red]شريعتي که بود؟ چه ميگفت و چه کرد؟ [/color]
جوان ايراني :: متفرقه :: گفتگوي ازاد
صفحه 1 از 1
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد